سپاد همان سپاه نیست
شرکت سپاد خراسان (مجتمع تولیدی و خدماتی سپاد خراسان) در سال ۱۳۶۶ با تجمیع سرمایههای جمعی از رزمندگان به صورت سهامی خاص تأسیس شد و پس از آن نیز به جذب سرمایههای ایثارگران و خانوادههای آنان اقدام نمود. پس از مدتزمانی، ارزش سهام آن افزایش قابل توجهی یافت و به سودآوری خوبی رسید. از همان ابتدای تأسیس و به ویژه از زمانی که فعالیتهای شرکت بروز بیشتری پیدا کرد، شایعهای مشهور فراگیر شد و آن اینکه شرکت سپاد متعلق به سپاه پاسداران است.
واقعیت آن است که این شرکت و سرمایهاش هیچگاه متعلق به سپاه نبوده است. اما شاید بتوان چند عامل را در رواج و گسترش این شایعه مؤثر دانست. قطعاً یکی از عوامل را میتوان تشابهی دانست که در نام این شرکت با سپاه وجود دارد. از سوی دیگر سهامداران این شرکت سپاهیان و ایثارگران بودند و به جز بازنشستگان، حتی تا دورهای برخی سرداران و سپاهیان شاغل در میان مدیران و کارکنان این شرکت حضور داشتند. اینهمه، گمان وجود ارتباطی رسمی و تشکیلاتی میان سپاه و سپاد را در میان مردم تقویت میکرد. برخی ابهامات و کجسلیقگیهای دیگر نیز در گسترش این شایعه مؤثر بوده است.
اما آنچه قابل توجه و نقد است اینکه، نه سپاه و نه سپاد، علیرغم برخی اقدامات از جمله کنارهگیری کارکنان شاغل سپاه از مناصب مدیریتی و اشتغال در سپاد، تاکنون در رفع این ذهنیت غلط عمومی موفق نبودهاند. گرچه دور از ذهن نیست اگر تصور کنیم برخی عناصر در شرکت سپاد از وجود این شایعه راضی بودهاند، چرا که این ذهنیت نوعی حمایت و پشتوانه نامحسوس برای شرکت ایجاد میکرده است.
بفرمایید رانت
شرکت سپاد و شرکتهای اقماری آن به تدریج تبدیل به مجموعه اقتصادی بزرگی در مشهد شد. عمده فعالیت سپاد و مجموعههای وابسته به آن، خرید اراضی در برخی نقاط شهر مشهد، آمادهسازی و واگذاری آنها، ساخت انبار، میدان ترهبار و مجتمعهای تجاری و مراکز خرید و مجموعههای تفریحی و فعالیتهایی از این دست را شامل میشود. این توفیق در جذب سرمایههای نسبتاً اندک و تبدیل و گسترش آن به مجموعه فعالیتهای اقتصادی بزرگ، دیگرانی را نیز تشویق به اقدام مشابه نمود. شرکت کشت و صنعت جوین با پذیرهنویسی سهام از بسیجیان و خانواده آنان و شرکت احیاء صنایع خراسان با اعطای سهام به ایثارگران و بستگان آنان سعی در تکرار تجربه موفق سپاد داشتند. اما هر دو از تکرار آن تجربه طمعبرانگیز ناکام ماندند. کشت و صنعت جوین دچار سرنوشتی نامعلوم شد و احیاء صنایع نیز به جای سرمایهگذاری در صنعت درگیر فعالیتهای ساده اقتصادی و خدماتی گردید و اکنون بدون سودآوری و وضعیتی روشن ادامه حیات میدهد.
طبعاً بخشی از این ناکامی برمیگردد به ساختارهای معیوب اقتصادی کشور که در آن سرمایهگذاری در حوزه زمین و ساخت و ساز، بارها و بارها سودآورتر از سرمایهگذاری در تولید، صنعت و کشاورزی است. اما این همه ماجرا نیست. در مشهد شرکتهای دیگری نیز همچون سپاد وارد فعالیتهای مرتبط با حوزه زمین و ساخت و ساز شدهاند، اما کمتر به چنین توفیقی دست یافتهاند. شاید یکی از مهمترین عواملی که چنین اقبالی را برای سپاد رقم زد، دسترسی به منابع اطلاعاتی در حوزه سیاستگذاری و توسعه شهری بوده است.
مهندس صابریفر که طی سالهای ۶۰ تا ۶۴ و ۶۸ تا ۷۱ شهردار مشهد بود، سالیان درازی مدیریت عامل سپاد را بر عهده داشته است. تفکرات مدیریتی و اقتصادی او در راستای همان تفکر غالب سازندگی به قرائت دولت آقای هاشمی بود؛ دارندگی و برازندگی. عملکردهای شهرداری در دوره دوم مدیریت مهندس صابریفر یکی از عوامل اصلی در زمینهسازی و همچنین جرقه اولیه بروز اعتراضات و شلوغیهای مشهد موسوم به غائله ۹ خرداد ۷۱ بود. پس از همان اغتشاشات او از شهرداری مشهد کنار رفت و سپس به سپاد پیوست.
اطلاعات ذیقیمت وی از طرحهای توسعهای و آینده شهر، بزرگراهها و خیابانهای جدید، طرح تفصیلی شهر و اطلاعاتی از این قبیل چیزی نبود که در آن دوره به راحتی در دسترس هر کسی قرار گیرد. اطلاعات مهندس صابریفر و البته توان بالای وی در مدیریت اجرایی، تأثیر بینظیری در موفقیتهای سپاد داشت. به واقع این اطلاعات در حکم رانتی بزرگ برای سپاد بود، چرا که دانستن آنها در آن دوره به دلیل نبود شفافیت در تصمیمات و سیاستهای اقتصادی و مدیریتی در انحصار اشخاص و گروههای خاصی بود.
صرف صاحبنفوذ بودن این مدیر سابق شهری و برخی دیگر از سهامداران و یا مدیران عالی سپاد، همواره این شرکت را در مظانّ اتهام استفاده از همکاریها و شرایط ویژه قرار داده است.
سؤال دیگری که باقی است اینکه، آیا اجازه چنین حجم گستردهای از خرید و تملک اراضی در مشهد برای شرکتهای دیگر نیز متصور بوده و یا اینکه سپاد به دلیل انتساب به افراد ذینفوذ توانسته است این اراضی را در مناطق دارای استعداد رشد بالا خریداری نماید؟ و آیا اشخاص حقیقی و حقوقی دیگر نیز از فرصت و همکاریهای گسترده لازم برای ساخت چنین مجموعهها و منطقههای عظیمی برخوردار بودهاند؟
سازندگی؛ به شیوه بساز و بفروشها
در دولت آقای هاشمی، به دلایل مختلف، سازندگی به توسعه ساخت و سازهای بزرگ و به ویژه در شهرها به گسترش مظاهری همچون مراکز خرید مدرن و ساختمانهای لوکس تعبیر شد. بیماریهای تاریخی اقتصاد ایران و سیاستگذاریهای دولتی در راستای همان تفکر سطحی نسبت به پیشرفت، باعث شد تا اغلب سرمایهگذاران حضور در عرصه زمین و ساخت و ساز را به مشارکت در تولید ترجیح دهند.
شرکت سپاد که نامش مخفف عبارت «سازندگی پس از دفاع» است، سرمایههای جمع شده را به جای تزریق در حوزه تولید، به خرید ملک و زمین و ساختمانسازی تخصیص داد. عوامل مختلف از جمله حضور برخی مدیران موفق، توانست سپاد را به مجموعهای سودآور تبدیل کند؛ حال اگر همین عوامل در راستای تولید به جریان میافتاد، آیا نمیتوانست تحولی منطقی و متعادل در عرصه پیشرفت اقتصادی شهر و کشور ایجاد نماید؟
کار سپاد در خرید و تملک اراضی تا بدانجا رسید که در دو مرحله به جای سود، زمینهای آمادهسازی و قطعهبندی شده در برخی مناطق از قبیل الهیه و بهارستان (در مجاورت منطقه گردشگری) به سهامداران واگذار گردیده است.
مصرف خیرات میکنیم
عمدهترین فعالیت سپاد، ایجاد مجموعه موسوم به منطقه گردشگری سپاد در بلوار خیام شمالی مشهد، شامل مراکز متعدد خدماتی، تفریحی و تجاری بوده است. میدان میوه و ترهبار، مجتمع انبار، چندین بازار و مرکز خرید بزرگ، سیرک، شهر بازی، پارک آبی بخشهای مختلف این مجموعه بزرگ هستند که تا کنون در این منطقه دایر شدهاند و علاوه بر آن شعبی از برخی فروشگاههای مشهور زنجیرهای. با کمی چرخیدن در این منطقه شاهد خواهید بود که ساخت و ساز بازارها و مراکز تجاری بزرگ و لوکس همچنان ادامه دارد و هر از چند گاهی مرکز خرید جدیدی افتتاح میشود. اغلب این ساخت و سازها نیز با سرمایهگذاری خود سپاد و شرکتهای اقماریاش صورت میپذیرد.
تردیدی نیست که گسترش و افزایش چنین مراکزی در واقع توزیع و ترویج فرهنگ مصرفگرایی است. به مرور گشت و گذار در این مراکز خرید لوکس، تبدیل به نوعی رقابت و خرید از آنها به سبب چشم و همچشمی رواج زیادی یافته است. جدای از آنکه اغلب کالاهای عرضه شده در چنین مراکزی نیز ذیل مدهای رنگارنگ تعریف میشوند و به نوعی تجملی، لوکس و غیرضروری هستند.
از سوی دیگر گسترش این مراکز ضمن تغییر ذائقه و فرهنگ مصرف مردم، تبعات گسترده فرهنگی و اجتماعی چه در اجزاء زندگی فردی و چه در تعاملات اجتماعی به دنبال خواهد داشت. این مراکز بیشتر مروّج و موزّع کالاهای غیرضرور خارجی و بازاری مطمئن برای آنها و پایگاههایی برای ترویج فرهنگ مصرف به سبک غربی هستند. طرفه آن است که شرکتی مثل سپاد خود را حامی و نماد تولید ملی نیز بر میشمرد.
اینجا مشهد، به سبک دبی
پیش از این نیز در مشهد مجتمعهای تجاری و پاساژها وجود داشتهاند. اما بیتردید سپاد یکی از پیشتازان در موج جدید ساخت مراکز تجاری بزرگ به سبک مدرن و لوکس در سالیان اخیر بوده است؛ مراکزی که از آنها به عنوان مجتمعهای تجاری گردشگری یا تجاری تفریحی یاد میشود و مثل قارچ در نقاط مختلف شهر سبز میشوند. ساختمانهایی اغواکننده و خوش آب و رنگ برای تفریح و خرید به سبک غربی؛ طراحیشده بر اساس نیازسازیهای کاذب و برانگیختن حرص و ولع خرید در افراد و مبتنی بر غفلت.
در این میان سپاد ضمن افتخار به بینظیر یا کمنظیر بودن شاخصههای مراکز تجاری ساخته شده حتی ابایی از الگوبرداری از مراکز مشابه در دبی و دیگر شهرهای توریستی تفریحی جهان نداشته است.
افزایش بیسابقه هتلهای مجلل، مجتمعهای تجاری پر زرق و برق، مراکز تفریحی گرانقیمت و اخیراً مجتمعهای مسکونی فوق لوکس در مشهد چیزی است که از آن به عنوان پروژه دبیسازی مشهد یاد میشود و انتقاد کارشناسان حوزههای مختلف را برانگیخته است.
متأسفانه فهم غلط مدیران و سیاستگذاران از موضوع اقتصاد زیارت و انتخاب سادهترین راهها برای آن، به تدریج مشهد را تبدیل به شهری تفریحی میکند، زیارت را به امری حاشیهای مبدل میسازد و روح اصیل مذهبی و معنوی شهر را مسخ مینماید. تاکنون نه تنها علما و مراجع بلکه برخی کارشناسان مسائل شهری و معماری نیز از تغییر کارکرد و معماری شهر انتقادات جدی نمودهاند. مصاحبه خواندنی با پروفسور نسرین سراجی، معمار بینالمللی و مشاور شهردار پاریس، در ضمیمه خراسان رضوی روزنامه خراسان مورخ ۱۶ خرداد ۹۱ نمونهای از این انتقادات کارشناسی است.
فرهنگ، خوردنی است یا پوشیدنی؟!
خشک شدن دریاچه ارومیه از سوی کارشناسان خطری بزرگ برای زیستبوم یا همان اکوسیستم منطقه شمالغرب ایران دانسته شده است. تبدیل یک ذخیره بزرگ آبی به منطقهای خشک، کویری و لمیزرع، تأثیرات جدی و مخرّبی در آب و هوا و حتی منابع طبیعی و کشاورزی نواحی گسترده، تا دهها و حتی صدها کیلومتر دورتر خواهد گذاشت. در واقع هر نوع تغییر عمده در شرایط طبیعی هر منطقهای سبب بر هم خوردن زیستبوم آن خواهد شد.
کاری که ما در تغییر بافت فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی مناطق مختلف میکنیم، روندی است نابخردانه شبیه آنچه در بالا آمد. ایجاد و گسترش بیمهابای مراکز تجاری و تفریحی در یک منطقه، بیتردید زیستبوم فرهنگی اجتماعی آن را بر هم خواهد زد. اولین و سادهترین شکل تأثیرات مخرب این مراکز (از جمله منطقه گردشگری سپاد) بر محیط اطراف (مبتنی بر مشاهدات عینی) آسیبهای اخلاقی است. به دلیل جذابیتهای ظاهری و کمرنگ شدن برخی قیود، این مراکز و محیطهای پیرامونی آنها تبدیل به محل رفت و آمد و قرارهای دختران و پسران، خارج از محدوده شرع میشود که طبعاً تبعات منفی برای ساکنان آن نواحی در پی خواهد داشت. چنین مثالهایی سطحیترین و طبیعیترین نتایج رشد چنین مراکزی است.
رویش قارچگونه این مراکز در نقاط مختلف شهر در دو سطح، بافت فرهنگی و اجتماعی را با تغییر ناخواسته و در نتیجه خلل مواجه خواهد ساخت. در مرحله اول محیط پیرامونی این مراکز دچار اختلال خواهند شد. درگیر شدن با آسیبهای اخلاقی (همانند آنچه ذکر شد)، تغییر بافت اقتصادی و شغلی منطقه و اطراف به صورت دفعتاً و تحمیلی، تغییر در روابط و تعاملات اجتماعی و سبک زندگی، تهییج و تحریک به خرید و مصرف بیشتر و بروز و القاء فاصله طبقاتی و به تبع آن ایجاد انگیزههای روانی برای جرائم و بروز اختلافات خانوادگی از جمله معضلاتی است که بروز آنها در محدوده این مراکز متصور است. به طور مثال کمی گردش در مناطق مسکونی اطراف منطقه گردشگری سپاد، برای شما روشن خواهد ساخت که این مناطق از لحاظ اقتصادی، خدمات شهری و فرهنگی دچار معضلات و مشکلات متعددی است و درست کمی آنسوتر، مجموعهای از مراکز خرید گرانقیمت خودنمایی میکند که نمیتوان آثار عمیق روانی، فرهنگی و اجتماعی چنین تعارضی را نادیده انگاشت.
در مرحله بعد همین تغییرات به ویژه در حوزه فرهنگ مصرف و پررنگ شدن تجملپرستی، بهطور آرام در کل شهر تزریق خواهد شد.
از همین دست پروژهها، طرح عظیم موسوم به شهر رؤیایی پدیده شاندیز با کارکردی صرفاً تفریحی و گردشگری، بدون تردید متضمّن تغییرات تدریجی اما گستردهای در بافت فرهنگی و اجتماعی شهر شاندیز و حتی مشهد خواهد بود (جدای از شایعات و ابهاماتی که درباره استفاده از برخی رانتها در اجرای این پروژه وجود دارد). این تحولات، خارج از سیر تدریجی و منطقی، ناگهانی، تحمیلی و بدون در نظر گرفتن مؤلفههای موجود و تثبیت شده طبیعی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی در منطقه است. چنین تغییراتی حتی بر فرهنگ زندگی مردم تأثیر مستقیم خواهد گذاشت.
نکته قابل تأمل این است که معمولاً چنین مراکز و مجموعههایی به دلیل قیمت پایینتر زمین در مناطق کمتر توسعه یافته شهر ایجاد میشود. در ظاهر امر شاید ایجاد این مراکز سبب رونق اینگونه مناطق به شمار آید؛ اما این تغییرات ناگهانی میتواند زمینهساز معضلات هویتی، فرهنگی و اجتماعی باشد.
اشتغالزایی یا اشتغالزدایی؟!
یکی از اولین و رایجترین توجیهات متولیان و طرفداران گسترش چنین مراکز تجاری و اقتصادی، در برابر انتقاداتی از قبیل آنچه آمد، موضوع اشتغالزایی است. این استدلال در دو مقطع قابل قبول به نظر میرسد. نخست آنکه در طی ساخت و ساز چنین مراکزی، همچون هر فعالیت ساختمانی دیگر، ایجاد اشتغال مستقیم و غیرمستقیم خواهد شد. از سوی دیگر این مراکز پس از تأسیس فرصتهای جدیدی را برای کسب و کار عدهای فراهم مینماید.
با نگاه کوتاه مدت، استدلالهای فوق مقبول به نظر میرسد. اما آیا از منظر کلان و بلندمدت چنین توجیهاتی پذیرفته است؟
تجربه عینی نشان میدهد چنین مراکزی غالباً محلی برای فروش اجناس خارجی است. اجناسی که ضروری و اولویتدار نیز نیستند. حتی بخشهای ویژهای در این دست مراکز تجاری به کالاهای خارجی و حتی برندهای معروف اروپایی و آمریکایی اختصاص مییابند.
در این مورد خاص نیز، سپاد سابقهدار است. علاوه بر حضور برخی مارکهای مشهور در مجتمعهای تجاری سپاد، یکی از اولین بازارهای افتتاحشده در منطقه گردشگری سپاد متأثر از رفت و آمدهای شهروندان کشورهای تازه استقلال یافته از شوروی در میانه دهه هفتاد به مشهد، دارای بخشی با عنوان بازار روسها بود. بدتر اینکه مجتمع مشهور الماس شرق در این منطقه نیز از بدو تأسیس بخشی اختصاصی ویژه کالاهای چینی ایجاد نمود!
حال در چنین وضعیتی ایجاد چنین مراکز خریدی جز افزایش ولع خرید کالاهای لوکس خارجی و بعضاً بیمصرف و صرفاً تزئینی و یا ترویج مدگرایی افراطی، چه کمکی به تولید و اشتغال داخلی میکند؟
فعالیتهای فرهنگی
در کنار همه آنچه آمد اقدامات فرهنگی شرکت سپاد در نوع خود قابل تأمل است؛ از نامگذاری معابر و اماکن مختلف متعلق به سپاد به نام شهدا و بزرگداشت یاد آنها به مناسبتها و اشکال مختلف تا ایجاد کمپ خدماتی مجهز در مسیر زائران پیاده امام رضا علیهالسلام در آخر ماه صفر. گرچه در نیت خیر متولیان شرکت سپاد درباره چنین اقداماتی تردیدی نیست، اما ناخودآگاه داستان «شهرت عوام» که مرحوم شهید مطهری در کتاب داستان راستان آورده است به ذهن متبادر میشود. کارهایی به ظاهر نیک، اما مبتنی بر اساسی غلط. حقیقت آن است که قبل از آنکه چگونگی هزینه کردن مالی اهمیت داشته باشد، چگونگی کسب آن مهم است.
***
تمام آنچه آمد ریشه در غلبه روح تکنوکراسی و توجیهات و تأویلات لیبرال از جنبههای اقتصادی دین اسلام دارد. عموم دستاندرکاران سپاد در حوزه شخصی افراد با سابقه انقلابی و به شدت متدین هستند، اما فهم سکولار از اقتصاد و پیشرفت به سبک کارگزاران دوره سازندگی بر این شرکت و مجموعههای مشابه حاکم است.
فهمی که پیشرفت را به جای ارتقای تولید (کشاورزی و صنعتی) و توزیع عادلانه سلامت، آموزش، معنویت و رفاه نسبی و متعادل، به افزایش مصرف، ساخت و ساز بی حساب و کتاب، خوش آب و رنگ کردن و لوکسسازی شهرها و تجملات و اسراف تعریف کرد و تقلیل داد.
در گسترش این مراکز تجاری، نگاه مدیران و سیاستگذاران شهری و کشور تنها به سوی توسعه ظاهری و منافع اقتصادی کوتاهمدت است و عموماً تبعات گسترده و عمیق فرهنگی و اجتماعی بلندمدت آنها نادیده گرفته میشود.
شاید انجام پژوهشهای میدانی و آسیبشناسی اجتماعی برای طرحهای بزرگ تجاری و گسترش نگاه انتقادی نسبت به این سبک ساخت و سازها در آینده بتواند مانع بروز بخشی از این آفات شود.
عکسها از سایت شرکت سپاد
این یادداشت در: پایگاه جنبش عدالتخواه دانشجویی