آسیبشناسی انتخابات پیش روی شوراها
سه دوره طی شده از شوراها، افت و خیزهای زیادی داشته است. شورای شهر اول تهران که کاملاً در اختیار طیف موسوم به اصلاحطلب بود، در همان دولت اصلاحات ناکام ماند و به سرانجام نرسید؛ سیاسیبازی و درگیریهای داخلی اعضا تا آنجا بالا گرفت که تنها چند ماه به پایان دوره، وزیر کشور اصلاحات حکم به انحلال شورای اول تهران داد تا این اولین خاطره از شورا در ذهن مردم به ویژه تهرانیها چندان خوشایند نباشد. نتیجه آن شد که مشارکت مردم در انتخابات دور دوم شوراها کاهش جدی یافت. طرفه آنکه در این دوره که اجرای انتخابات بر عهده دولت اصلاحات و نظارت بر آن با مجلس اصلاحطلب ششم بود و همین جریان ادعا داشتند که آزادترین انتخابات در جمهوری اسلامی را برگزار نمودهاند، طیف مقابل به پیروزی گستردهای در سراسر کشور دست یافت. اما تعامل دولت «زنده باد مخالف من» با شورا و شهردار تهرانِ برآمده از آزادترین انتخابات(!) عبرتآموز بود.
ماجرا گذشت تا مجلس هشتم. در این مجلس طی اقدامی که در جای خود قابل نقد و بررسی است، همزمانی انتخابات ریاست جمهوری و شوراهای اسلامی شهر و روستا مصوب شد.
این دو انتخابات تفاوتهای ماهوی زیادی دارند. انتخابات ریاست جمهوری گسترهای ملی دارد، اما شوراها کاملاً منطقهای و بومی است. طبعاً اقتضائات هر یک از این دو انتخاب نیز متفاوت خواهد بود. از سویی فضای انتخابات ریاست جمهوری به غایت سیاسی است، اما اصل و مطلوب آن است که انتخابات شوراها فارغ از سیاستزدگی و با نگاه تخصصی، بومی و مبتنی بر نیازهای هر منطقه برگزار گردد. دور از ذهن نیست اگر هیاهوی حاصل از انتخابات ریاست جمهوری، انتخابات شوراها را نیز تحت تأثیر قرار دهد و جو شوراها را بیش از پیش سیاستزده نماید. دغدغهای که از ماهها پیش از سوی برخی فعالان اجتماعی، فرهنگی و سیاسی مطرح میشود این است که در انتخابات پیش رو، شوراها قربانی غلبه رنگ و بوی سیاسی انتخابات ریاست جمهوری و استیلای این واقعه سیاسی بر فضای روانی و خبری کشور شود. از سوی دیگر طبق قانون جدید اعضای شوراها افزایش بعضاً بیش از دوبرابری دارند. بعید نیست اگر بخشی از مردم در سایه غوغای انتخابات ریاست جمهوری فرصت ذهنی و رغبت کافی برای پرداختن و تحقیق درباره داوطلبان شوراها را نداشته باشند و در نتیجه بخت رأیآوری فهرستهای ساندویچی که عموماً حاصل زد و بندهای سیاسی و فارغ از در نظر آوردن اصلحیت اشخاص است، به شدت افزایش یابد.
این دوره از انتخابات شوراها ویژگیهای خاصی دارد. جریان سیاسی موسوم به اصلاحطلب که پس از فتنه ۸۸ به دلیل عملکرد خود به حاشیه رفته است، به این رقابت به چشم سکوی پرتابی برای احیای خود مینگرد. اصلاحطلبان به دلایل مختلفی امید و بخت جدی در انتخابات ریاست جمهوری ندارند، از همین روست که ورود آنان به عرصه رقابت شوراها بسیار جدیتر و قویتر به نظر میرسد. اما در مقابل توجه گروههای معروف به اصولگرا بیشتر به انتخابات ریاست جمهوری معطوف است و به نسبت اصلاحطلبان با چهرهای ضعیفتر به این عرصه وارد شدهاند. رسانهها نیز جز اندکی به شوراها نمیپردازند. نتیجه آنکه این انتخابات مهم عموماً مغفول است و حتی بسیاری از مردم تا مدتی پیش از همزمانی آن با انتخابات ریاست جمهوری بیخبر بودند.
مجموعه مدیریت شهری شامل شوراها و شهرداریها به ویژه در شهرهای بزرگ اهمیتی انکارنشدنی دارند. مسائل شهری جزء مواردی است که همه به صورت روزمره با آن درگیرند. طبق نگاه سنتی، مردم شهرداریها را جزئی از حاکمیت و دولت میشمارند و رضایتمندی یا نارضایتی از مدیریت شهری تأثیر مستقیم بر نگاه آنها به حاکمیت و نظام دارد. اما واقعیت آن است که پس از تشکیل شوراها، شهرداریها استقلال زیادی یافتهاند. شوراها و شهرداریها پاسخگویی جدی و فعالی به دیگر نهادهای حاکمیتی ندارند. بر طبق قانون فرمانداریها نظارت بر مصوبات شوراها را بر عهده دارند؛ اما به نظر میرسد این نظارت به دلیل مشغله و دغدغههای روزمره و البته سیاسی فرمانداران، عمق تخصصی و ضمانت اجرایی چندانی نداشته باشد.
شهرداریها جز سر و کار داشتن با امور روزمره مردم، به ویژه در شهرهای بزرگ برخوردار از بودجههای هنگفتی هستند و پروژهها و طرحهای عمرانی گستردهای را در اختیار دارند. طبیعی است که برخی گروهها و جریانات سیاسی و اقتصادی که اما و اگرهای زیادی در سلامت آنان وجود دارد، طمع زیادی به شوراها و شهرداریها داشته باشند. از طرفی شورای نگهبان نیز نظارتی بر این انتخابات ندارد. همه اینها در بردارنده هشداری جدی است. هشداری به مردم و نخبگان اجتماعی و فرهنگی و جریانات سالم سیاسی درباره غفلت از این انتخابات که میتواند متضمّن نتایج ناخوشایندی باشد.
این یادداشت پیش از این در پایگاه مجلس ایران منتشر شده است.