نکاتی درباره فیلم محمد
پیش از اینکه نکاتم را درباره فیلم محمد بنویسم لازم است موضوعی را متذکر شوم. من به عنوان یک بیننده غیرحرفهای سینما که البته شاید نسبت به برخی بینندگان دیگر کمی بادقتتر باشد، خوب بودن فیلم را نسبت به سه خصوصیت میسنجم. یکی اینکه در حین فیلم من بیننده احساس مشاهده واقعیت داشته باشم و چیزهایی از قبیل روایت غیرمنطقی یا غلط، بازی تصنعی، گریم بد، موسیقی ناهماهنگ، صحنهپردازی ضعیف و امثال آن لذت فیلم دیدن را از من نگیرد. دوم اینکه فیلم تا مدتی ذهن مرا درگیر خود کند. سوم هم اینکه چقدر محتوای فیلم را بپسندم. هر چه فیلمی در این سه مؤلفه بهتر باشد برای من فیلم بهتری است. از همین رو فیلمی مثل آژانس شیشهای یا فیلم باران ساخته نهچندان مطرحشده مجید مجیدی را فیلمهای خوبی میدانم. بنابراین آنچه در اینجا می نویسم غیرحرفهای و کاملا مبتنی بر فهم شخصی است که احتمالا از لحاظ فنی محل اشکال فراوان باشد.
۱ـ فیلم در کلیت خود فیلم متوسط اما خوبی است؛ گرچه با توجه به موضوع اصلی که دوره کودکی پیامبر است، طبعا با توجه به محدودیت مستندات تاریخی نسبت به دوره نبوت فراز و نشیب داستانی آن زیاد نیست. بنابراین فیلمنامه تعلیق و کشش چندانی ندارد، به ویژه برای بیننده مسلمانی که کم و بیش در این رابطه اطلاعاتی دارد. نهایت آنکه شما با یک شاهکار تکاندهنده مواجه نیستید. حضور سموئیل به عنوان یک خط داستانی از ابتدا تا انتها ایده خوبی بوده، اما به نظر میرسد به بلوغ کافی نرسیده است.
۲ـ در طی فیلم جاهایی لذت فیلم دیدن از بیننده سلب میشود که طبعا به کیفیت کار لطمه میزند. در یکی دو مورد لرزش دوربین هنگام کرین به وضوح مشخص است؛ غیر از این نیز گاهی نحوه فیلمبرداری توی ذوق میزند و غیرطبیعی است. بازیها گرچه در کل قابل قبول به نظر میرسد، اما گاهی اصلا دلچسب نیست و تصنعی به نظر میآید. برخی صحنهها نیز اصولا کلیشهای و تصنعی جلوه میکند. اما به طور کلی، فیلم بیننده عام را با خود همراه میکند و رضایت نسبی او را در پی دارد و کم و بیش برخی نکات برای تأمل بیشتر نیز در ذهن او باقی خواهد گذاشت.
۳ـ برخی سکانسها بسیار جذاب و قوی از کار درآمده است. صحنههای تلاش سپاهیان ابرهه برای ورود لشگر فیل به مکه و حمله لشگر الهی ابابیل در کل زیبا و خوب است. سکانس وقایع مربوط به تولد رسول خدا و همچنین سکانس ساحل دریا نیز زیبا و مجذوبکننده است.
۴ـ جز موارد اندکی فیلم از لحاظ دیالوگ نکته شاخصی ندارد. دوبله نیز آنچنان که باید و شاید دلنشین نیست.
۵ـ موسیقی هماهنگ با فیلم به نظر میرسد. در کل فیلم حتی در مواردی از قبیل کلیسای بصری که موسیقی به سمت موسیقی مسیحی نزدیک میشود، سازها و نواهای عربی در پسزمینه ملموس است و تم عربی کار از بین نمیرود.
۶ـ اما از جنبه محتوایی.
الف ـ فیلم به شدت بر نفی بتپرستی، ارزشهای جاهلی و رسوم و آداب غیرفطری تاکید دارد. این همان چیزی است که در ادبیات دینی ما به عنوان فطرت الهی و دین حنیف معرفی میشود. طرح موضوعاتی همچون امانتداری، دیگرخواهی، دستگیری، برابری، مبارزه با ظلم و تعدی به زنان و بردگان و ضعفا و امثال اینها همان چیزهایی است که چه در جاهلیت اولیه و چه اکنون و در جاهلیت مدرن، مسئله جامعه بوده و دعوت پیامبر نیز بر همین مبنا شکل گرفته است.
ب ـ فیلم به وضوح ضدصهیونیستی است. درگیری لفظی بزرگان یهود با سموئیل و جملات رد و بدل شده میان آنان درباره انحصاری نبودن زمین وعدهداده شده برای سکونت یهود و یا اینکه منجی نباید ضرورتا از قوم یهود باشد و نظر فرد موافق سموئیل مبنی بر برتری قوم یهود، هماکنون نیز مصداق مشخص دارد. نکته اینجاست که فیلم با ظرافت میان دو جبهه فکری یهود، که یکی منتظر ظهور منجی الهی است و دیگری تنها منجی را میپذیرد که از قوم یهود باشد، تفکیک قائل میشود. در نتیجه برچسب ضدیهود بر این فیلم مصداق نمییابد.
ج ـ شاید برخی ایراد بگیرند که چرا معجزه در فیلم ضریب زیادی دارد. به هر حال آنچه حقیقت دارد اینکه تولد و رشد و نمو پیامبر در بستر اتفاقاتی خارقالعاده صورت پذیرفته است. اما مهم این است که جز در مورد سپاه ابرهه دیگر معجزات به نمایش در آمده در فیلم مبتنی بر لطف و رحمت الهی است، نه غضب و عذاب. اضافه کنید به آن صحنههایی مانند حمایت از ضعفا و بیچارگان و جلوگیری از زنده به گور شدن دختران و قربانی شدن زنان و کودکان که همه و همه به صورتی دیگر در عصر جاهلیت مدرن نیز مصادیق فراوان دارد. و این همان چیزی است که علاوه بر آنکه بیشتر با دوره طفولیت پیامبر مناسبت دارد، اتفاقا برای مخاطب غیرمسلمان نیز حاوی پیام خوشایندی خواهد بود.