پرش به محتوا

بایگانی

بایگانی تیر, ۱۳۹۷

این عکس در اینستاگرامدر نگاه اول این بطری شیر تنها یک نوستالژی ساده است. شرکت  صنایع شیر ایران (پگاه) هم با هدف کسب سود از قِبَل همین نوستالژی به عرضه دوباره شیر پاستوریزه در این بسته‌بندی اقدام کرده است.

اما چه چیز باعث می‌شود که یک شیشه معمولی شیر چنین جذابیت نوستالژیکی داشته باشد؟ صِرف انتساب به گذشته؟

دست‌کم برای من ماجرا فراتر از یک خاطره‌بازی محض است.

این بطری شیر مرا دقیقاً می‌برد به سی سال پیش؛ سال شصت‌وهفت. فرزند آخر خانواده به دنیا آمده بود و به رسم آن زمان تا یک سال و نیم روزی دو بطری شیر پاستوریزه سوبسیدی، سهمیه خانواده ما بود. گاهی وظیفه حضور در صف صبحگاهی و خرید این دو بطری شیر در قبال ارائه برگه مخصوص و علامت خوردن آن و پرداخت وجه مربوط (اگر خطا نکنم هر بطری پانزده ریال) با من بود.

آن روزگار صف و سهمیه و کوپن موضوعی کاملاً عادی و روزمره بود. از نفت و پودر شست‌وشو تا برنج و مرغ و قندوشکر و روغن تا حتی سیگار. آنچه آن روزگارِ صف و سهمیه و البته جنگ را برای خیلی‌ها تبدیل به نوستالژی کرده، روحیه مردم و تعاملات اجتماعی و سبک زندگی آن دوران است. جنگ بود و سختی‌ها و کمبودهایش. و صدالبته سودجویانی هم بودند که با احتکار و گران‌فروشی و تقلب از شرایط سوءاستفاده می‌کردند. اما با این همه آنچه باعث می‌شد بدنه و اکثریت جامعه سختی‌ها را تحمل و با حکومت همراهی کند، باور به این مهم بود که این شرایط برای اغلب مردم یکسان است و به‌ویژه مسئولان نیز شرایط چندان متفاوت و تبعیض‌آمیزی ندارند. حالا چقدر این باور قرین واقعیت بوده یا ناشی از بی‌اطلاعی یا خوش‌باوری جامعه، موضوعی است جداگانه.

خلاصه آنکه در آن روزگار هر روز خبری مبنی بر قاچاق دختر فلان‌وزیر و سوءاستفاده برادر فلان‌وکیل و ویژه‌خواری پدرداماد فلان‌مقام منتشر نمی‌شد.

شکاف طبقاتی به این عمق و پهنا نبود و آن مقدار هم که بود به خاطر شرایط روانی و عرف جامعه و قبیح بودن تفاخر و تظاهر به تجمل و اَشرافیت، زمینه بروز آنچنانی نداشت. این بود که مردم در عین سختی و مشکلات با یکدیگر مهربان‌تر بودند و اندک داشته‌های خود را با دیگران و جبهه‌های  دفاع مقدس شریک می‌شدند.

آنچه مشکل امروز جامعه ماست، بیش از فقر و بحران‌های اقتصادی، احساس  تبعیض و بی‌عدالتی است و رقابتی که برای بیشتر داشتن به تقلید از مسئولان و صاحبان قدرت شکل گرفته است.

چه شد که چنین شد!؟ من بیش از همه حماقت‌ها ـ‌و شاید هم خیانت‌های‌ـ دولت نادان سازندگی را ریشه این وضعیت افسارگسیخته اجتماعی می‌دانم.

وقتی مرحومِ مغروقِ استخر فرح، با افتخار در خاطرات سالهای ابتدایی دهه هفتاد از اسکی‌سواری روی آب در روز تاسوعا می‌نویسد، از دیگر مسئولان و مقامات و به‌تبع آنها مردم چه می‌شود توقع داشت؟ که گفته‌اند: «النّاس علی دین ملوکهم».

خلاصه آنکه این بطری ساده نیم‌لیتری شیر آن‌قدر برای من خاطره‌انگیز بود که برایش بیشتر از قیمت یک کیلو شیر فله بپردازم و سپس برایش این همه قلم‌فرسایی کنم!

الف ـ ابتکار عمل جسورانه و قابل تقدیر تنها وزیر جوان دولت سالمندان، محمدجواد آذری جهرمی، در اعلام فهرست دریافت‌کنندگان ارز دولتی برای واردات موبایل، باعث شد اعلام فهرست کامل ارزبگیران از سوی دستگاه‌های دولتی به مطالبه عمومی تبدیل شود.

ب ـ رئیس‌جمهور در همایش قوه قضائیه از دستور خود مبنی بر انتشار فهرست دریافت‌کنندگان ارز دولتی در زمان نوسانات اخیر، خبر داد.

ج ـ وزیر صنعت و تجارت با توجیهات محافظه‌کارانه (و شاید منفعت‌اندیشانۀ) همیشگی، تلویحا با اجرای دستور رئیس‌جمهور مخالفت کرد و آن را جنگ با بخش خصوصی دانست. البته به تدریج مقاومت‌ها در برابر این اقدام با فشارهای رسانه‌ای و عمومی و اصرار مسئولان بر انجام این دستور کاهش یافت.

د ـ چند روز پیش‌تر در پی انتشار نامه جنبش عدالتخواه به دادستان تهران درباره ویلای سردار فیروزآبادی و فشارهای روانی و رسانه‌ای متعاقب آن، نامبرده ناچار شد بالاخره این ملک را تخلیه کرده، به نهاد مالک تحویل دهد.

هـ ـ رهبر انقلاب در دیدار امسال با مسئولان دستگاه قضا، بار دیگر و این‌بار صریح‌تر و جزئی‌تر معرفی قضات صادق و برجسته و در مقابل معرفی و تشهیر قضات و کارکنان متخلف در دستگاه قضایی را مطالبه کردند.

و ـ گاهی پیش آمده که تخلفاتی (مانند فیش‌های نجومی و پرونده املاک شهرداری و یا تخلف فلان‌قاضی در چهارمحال و بختیاری) افشا شده و یا درباره ابهاماتی (از قبیل عملکرد امام جمعه سابق شیراز) سؤال و انتقاد شده است، اما پیش از آنکه با متخلفان برخورد قاطعی صورت بگیرد، افشاکنندگان و منتقدان نقره‌داغ شده‌اند.

ز ـ آنچه بسیار حائز اهمیت است، تبدیل شدن شفافیت و اطلاع‌رسانی از الگوی اقدامات هیجانی، موردی و سلیقه‌ای به فرایندی دائمی، منظم و قابل ارزیابی است. باید بتوانیم بر مصلحت‌اندیشی‌های بیجا و کوته‌بینانه چیره شویم و افشاکنندگان تخلفات نه تنها تحت تعقیب قضایی قرار نگیرند بلکه تشویق شوند. باید به تدریج سازوکارهایی برای شفاف‌سازی در عرصه‌های مختلف اقتصادی و تصمیم‌گیری کشور پیش‌بینی و مستقر کرد تا ضمن جلوگیری از بخش عمده‌ای از مفاسد و رانت‌ها و اخلال‌های اقتصادی، اعتماد مردمی به حاکمیت به شکل قابل توجهی تقویت و از رواج بسیاری شایعات و ابهامات بی‌دلیل جلوگیری شود. شفافیت هیجانی و مقطعی ممکن است چند باری و در کوتاه‌مدت جواب بدهد، اما در بلندمدت نه تنها خاصیتی ندارد و بی‌اعتمادی بیشتر را موجب می‌شود، بلکه محتمل است به ابزاری برای گروکشی و تصفیه‌حساب‌های سیاسی و گسترش و تعمیق فساد نیز تبدیل شود.