پرش به محتوا

بایگانی

بایگانی شهریور, ۱۳۹۷

اوایل دهه هشتاد، در دوره دانشجویی کارم به کمیته انضباطی دانشگاه کشید. ماجرا این بود که برخی مسئولان دانشگاه تصمیم گرفته بودند مرا که علی‌رغم تصور قبلی، از دید آنها تبدیل به عنصری چموش شده بودم، تنبیه و مهار کنند. عمده کار هم بر دوش کارمندی بود که انصافاً قربهً‌الی‌اللّه حاضر بود برای اهداف متعالیَش دروغ هم بگوید. مرا تحت فشار گذاشتند و در ایام امتحانات برایم پرونده انضباطی تشکیل دادند؛ جالب اینکه کسی هم صریحاً حاضر نبود مسئولیت این فشارها را بپذیرد.

من جوانکی بودم در یک دانشگاه نه‌چندان بزرگ و با آدم‌هایی طرف بودم اغلب خیرخواه اما نادان و نوک‌دماغ‌بین.

اما تعجب می‌کنم از کسانی که سال‌هاست در مصادر امور هستند و هنوز نفهمیده‌اند که این‌گونه برخوردها با افراد، نه تنها آنها را مهار و خاموش نمی‌کند بلکه نتیجه عکس می‌دهد.

از دو حال خارج نیست؛ کسانی که به‌دنبال فشار بر حجت‌الاسلام زائری هستند یا از دسته خرس‌خاله‌های نادانی هستند که نمی‌فهمند نتیجه کارشان دفع حداکثری و تنگ شدن بیش‌ازپیش دایره دلبستگان به نظام اسلامی است و یا اینکه دشمنان نفوذی و تیزهوشی هستند که اتفاقاً با همین هدف چنین اقدامات محیرالعقولی را طراحی می‌کنند.

اگر قرار بود محمدرضا زائری دل از انقلاب ببُرَد، آن زمان که به زندان افکنده شد دل می‌برید.

وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم

که در طریقت ما کافریست رنجیدن

(حافظ)

زائری فرزند این نظام و انقلاب است و همواره از سر دلسوزی دیدگاه‌ها و نقدهایش را آرام و فارغ از جبهه‌بندی‌های سخیف و منفعت‌محور گفته است. می‌شود با زائری موافق نبود، اما نمی‌توان حسن نیّتش را نادیده گرفت. زائری خانه در دامنه آتشفشان بنا کرده است.

به لطف الهی احمقان (و به‌نظرم به احتمال اقوی بدخواهان) در طرد زائری از دایره علاقه‌مندان به انقلاب و نظام ناکام خواهند ماند، اما نمی‌توان اثر سوء این‌گونه اقدامات نابخردانه و شاید رذیلانه را بر بدنه اجتماعی علاقه‌مند به امثال ایشان نادیده انگاشت. اولین نتیجه چنین کارهایی، دلسرد شدن جمعی، از انقلاب خواهد بود. همان چیزی که دشمنان کشور برایش برنامه‌ریزی می‌کنند، دشمن‌تراشی و ضدانقلاب‌سازی؛ باعث تحیّر و تأسف است که عواملی مدعی انقلابی‌گری عمله بی‌جیره و مواجب دشمن شوند.

حسن روحانی، در مراسم روز صنعت دفاعی سخن از انتخاب فرماندهان عالی نظامی با رأی مستقیم یا غیرمستقیم مردم به‌میان آورده است. به گمانم آقای رئیس‌جمهور خود می‌داند که انتخاب فرماندهان نظامی با رأی مستقیم نه در هیچ جای دنیا مرسوم است و نه شدنی است. پس به نظر می‌رسد مقصود جنابشان همان انتخاب غیرمستقیم است. در واقع ایشان به‌طور غیرمستقیم درخواست تفویض فرماندهی کل قوا به خود را مطرح کرده است.

یکی نیست بگوید: «مگر خودت و دولتت چه گلی به سر کشور زده‌اید که حالا توقع داری اختیار نیروی نظامی را هم به تو بسپارند؟»

مگر دیوانه‌ایم که نیروهای نظامی را که مسیر خود را با صلابت طی می‌کنند به دست تو بسپاریم تا همان بلایی را بر سرشان بیاوری که بر سر اقتصاد و عزت کشور آوردی؟ خودکشی!؟

در این پنج سال ریاست‌جمهوری روحانی از تشبیه وی به بنی‌صدر پرهیز کرده‌ام. اما ناتوانی و بی‌عرضگی روحانی و دولتش و در عین حال جاه‌طلبی‌ها و هوس‌های کودکانه او، مرا یاد نخستین رئیس‌جمهور ایران می‌اندازد. گرچه همچنان امیدوارم بدان سرنوشت و مشابه آن دچار نشود.

واقعاً در شرایط حاضر کشور چنین حاشیه‌سازی‌های احمقانه‌ای چه دلیلی دارد؟ چرا روحانی به جای پاسخگویی درباره عملکرد دولتش و یا مشکلات جاری، موضوعاتی را مطرح می‌کند که اساساً اولویت و مسئله کشور نیست؟ گویا راز بقای این جماعت حاشیه‌سازی است و جز در حاشیه و بحران‌های ساختگی امکان ادامه حیات ندارند.