پرش به محتوا

بایگانی

برچسب: اشرافی‌گری

این عکس در اینستاگرامدر نگاه اول این بطری شیر تنها یک نوستالژی ساده است. شرکت  صنایع شیر ایران (پگاه) هم با هدف کسب سود از قِبَل همین نوستالژی به عرضه دوباره شیر پاستوریزه در این بسته‌بندی اقدام کرده است.

اما چه چیز باعث می‌شود که یک شیشه معمولی شیر چنین جذابیت نوستالژیکی داشته باشد؟ صِرف انتساب به گذشته؟

دست‌کم برای من ماجرا فراتر از یک خاطره‌بازی محض است.

این بطری شیر مرا دقیقاً می‌برد به سی سال پیش؛ سال شصت‌وهفت. فرزند آخر خانواده به دنیا آمده بود و به رسم آن زمان تا یک سال و نیم روزی دو بطری شیر پاستوریزه سوبسیدی، سهمیه خانواده ما بود. گاهی وظیفه حضور در صف صبحگاهی و خرید این دو بطری شیر در قبال ارائه برگه مخصوص و علامت خوردن آن و پرداخت وجه مربوط (اگر خطا نکنم هر بطری پانزده ریال) با من بود.

آن روزگار صف و سهمیه و کوپن موضوعی کاملاً عادی و روزمره بود. از نفت و پودر شست‌وشو تا برنج و مرغ و قندوشکر و روغن تا حتی سیگار. آنچه آن روزگارِ صف و سهمیه و البته جنگ را برای خیلی‌ها تبدیل به نوستالژی کرده، روحیه مردم و تعاملات اجتماعی و سبک زندگی آن دوران است. جنگ بود و سختی‌ها و کمبودهایش. و صدالبته سودجویانی هم بودند که با احتکار و گران‌فروشی و تقلب از شرایط سوءاستفاده می‌کردند. اما با این همه آنچه باعث می‌شد بدنه و اکثریت جامعه سختی‌ها را تحمل و با حکومت همراهی کند، باور به این مهم بود که این شرایط برای اغلب مردم یکسان است و به‌ویژه مسئولان نیز شرایط چندان متفاوت و تبعیض‌آمیزی ندارند. حالا چقدر این باور قرین واقعیت بوده یا ناشی از بی‌اطلاعی یا خوش‌باوری جامعه، موضوعی است جداگانه.

خلاصه آنکه در آن روزگار هر روز خبری مبنی بر قاچاق دختر فلان‌وزیر و سوءاستفاده برادر فلان‌وکیل و ویژه‌خواری پدرداماد فلان‌مقام منتشر نمی‌شد.

شکاف طبقاتی به این عمق و پهنا نبود و آن مقدار هم که بود به خاطر شرایط روانی و عرف جامعه و قبیح بودن تفاخر و تظاهر به تجمل و اَشرافیت، زمینه بروز آنچنانی نداشت. این بود که مردم در عین سختی و مشکلات با یکدیگر مهربان‌تر بودند و اندک داشته‌های خود را با دیگران و جبهه‌های  دفاع مقدس شریک می‌شدند.

آنچه مشکل امروز جامعه ماست، بیش از فقر و بحران‌های اقتصادی، احساس  تبعیض و بی‌عدالتی است و رقابتی که برای بیشتر داشتن به تقلید از مسئولان و صاحبان قدرت شکل گرفته است.

چه شد که چنین شد!؟ من بیش از همه حماقت‌ها ـ‌و شاید هم خیانت‌های‌ـ دولت نادان سازندگی را ریشه این وضعیت افسارگسیخته اجتماعی می‌دانم.

وقتی مرحومِ مغروقِ استخر فرح، با افتخار در خاطرات سالهای ابتدایی دهه هفتاد از اسکی‌سواری روی آب در روز تاسوعا می‌نویسد، از دیگر مسئولان و مقامات و به‌تبع آنها مردم چه می‌شود توقع داشت؟ که گفته‌اند: «النّاس علی دین ملوکهم».

خلاصه آنکه این بطری ساده نیم‌لیتری شیر آن‌قدر برای من خاطره‌انگیز بود که برایش بیشتر از قیمت یک کیلو شیر فله بپردازم و سپس برایش این همه قلم‌فرسایی کنم!

نگرانی‌هایی درباره پارک جنگلی طُرُق مشهد

پرونده ویژه شهرآرامحله منطقه 7 برای پارک جنگلی طرق

پرونده ویژه شهرآرامحله منطقه ۷ برای پارک جنگلی طرق

صحبت از طرحی است در یکی از مدخل‌های مهم ورودی شهر مقدس مشهد؛ با پیشینه‌ای تاریخی و هویتی کهن. قرار است سرمایه‌گذار خصوصی و شهرداری در صدهکتار از اراضی طرق طرح‌هایی را به صورت جداگانه اجرایی کنند که بناست اسباب رفع برخی معضلات پارک جنگلی طرق و استفاده بهینه مردم از آن شود.

بگذارید با مرور یک تجربه شروع کنم. بیش از ۲۰سال از آغاز طراحی اولیه طرح نوسازی بافت پیرامون حرم مطهر رضوی گذشته است. از همان زمان، افراد بسیاری در حوزه‌های مختلف مدیریت شهری، فرهنگی و اجتماعی، نگرانی‌های جدی را درباره این طرح بارها فریاد زده‌اند. متاسفانه این نقدهای دلسوزانه هیچ‌گاه آن‌گونه که در خور بود، شنیده نشد. حال با چاه ویلی بلاتکلیف مواجهیم که هیچ‌کس حاضر نیست مسئولیت ایجادش را بپذیرد. تبعات معنوی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و معضلات زیست‌محیطی و شهری آن تبدیل به کلافی سردرگم شده است. اکنون و بعدازآنکه عملا چیزی از بافت اصیل پیرامون حرم مطهر باقی نمانده است، همه معترض‌اند که چرا هویت این محدوده شخم زده شده، ساکنان بومی و هویتمند آن تارومار گشته و بافت و آثار تاریخی و فرهنگی آن که متناسب با روح و ماهیت زیارتی پیرامون حرم بوده، از بین رفته و تبدیل به مجموعه‌ای شلخته، خالی از سکنه بومی، بی‌روح و نامتناسب با مشهد و زیارت شده است.

با یادآوری تجربیات قبلی از جمله آنچه درباره بافت پیرامون حرم رضوی ذکر شد، منطقی است اگر همان قسم نگرانی‌ها و دغدغه‌ها درباره چنین طرح بزرگی به وجود بیاید.

آیا تأثیرات چنین پروژه گسترده‌ای دست‌کم در محیط پیرامونی به دقت و اتقان بررسی شده است؟ آیا بررسی دقیقی صورت گرفته است که با ایجاد مجموعه بزرگ اقامتی، فضاهای تجاری و مراکز تفریحی پیش‌بینی‌شده در این طرح چه تغییراتی در زیست‌بوم اجتماعی و فرهنگی محدوده اطراف رخ می‌دهد؟

غیر از دوره اجرا که طبعا مشکلات ناشی از ساخت‌وساز در این مقیاس برای اهالی به وجود خواهد آمد، آغاز بهره‌برداری از پروژه‌ای با این سطح گستردگی، موجد تغییر و تأثیر جدی در محیط خواهد بود؛ از تغییر در برخی خرده‌فرهنگ‌های محلی گرفته تا رواج برخی مشاغل به دلیل شرایط جدید که اثرات خاص خود را خواهد داشت. نمی‌توان تأثیرپذیری سبک زندگی مردم این محدوده را از چنین پروژه‌ای نادیده گرفت. تأثیر رفت‌وآمد اقشار مرفه در مجموعه‌های اقامتی و تجاری در محدوده‌ای که مردمش توان اقتصادی چندانی ندارند، به‌ویژه بر روی جوانان کجا سنجیده شده است؟

کسی مخالف بهبود شرایط پارک جنگلی طرق برای بهره‌مندی عموم نیست، اما نکند همچون تجربه پیش‌گفته روزی بیاید که چشم باز کنیم و به‌دلیل عجله در تصمیم‌گیری انبوهی از آسیب‌ها و مشکلات قابل پیش‌بینی، خود را به نام احیا تحمیل کرده باشند؛ آن هم زمانی که دیگر برای هر اصلاحی دیر شده است.

این یادداشت پیش از این در هفته‌نامه شهرآرامحله منطقه ۷ در تاریخ ۹ شهریور ۹۵ منتشر شده است.

نگاهی به هشدارهای رهبری درباره مفاسد اقتصادی

انتشار پاسخ گلایه‌آمیز رهبر معظم انقلاب به نامه معاون اول رئیس جمهور درباره «همایش ملّی ارتقای سلامت نظام اداری و مقابله با فساد» بازتاب ویژه‌ای در رسانه‌ها و افکار عمومی به دنبال داشت. اما این اولین بار نیست که رهبری چنین تذکر تندی را درباره مفاسد اقتصادی و اداری ناشی از ارتباطات ناسالم در دستگاه‌های دولتی مطرح می‌سازند.

آیت‌الله خامنه‌ای از همان آغازین روزهای قبول بار سنگین رهبری امت، بارها روحانیان و دولتیان را از دنیاطلبی، رفاه‌زدگی، اشرافی‌گری و تجمل‌گرایی پرهیز داده و نسبت به ترویج این فرهنگ در میان مردم ابراز نگرانی کرده‌اند. جدای از توصیه‌های معمول یکی از اولین هشدارهای جدی ایشان نسبت به این مفاسد، در بهمن ۱۳۶۸ و در آستانه سالروز پیروزی انقلاب خطاب به کارگزاران نظام است: «ما باید عفت داشته باشیم، عفیف باشیم و به لجن بودن طبیعت بشری خودمان واقف باشیم. برادران! این طبیعت خیلی خطرناک است. بشر این‏طوری است، بشر لغزش دارد. برای این که آدم خودش را از لغزش نگهدارد، راه این است که لب پرتگاه نرود. …به لغزشگاههای مالی و قدرتی و دیگر لغزشگاههای گوناگون نزدیک نشوید.»

تعداد این نصیحت‌ها و هشدارها نه تنها به مرور افزایش می‌یابد بلکه از لحاظ لحن و کیفیت نیز متمایزتر می‌شود. در این راستا ایشان بارها زندگی پیامبر و امیرالمؤمنین در دوره حاکمیت بر جامعه اسلامی را به عنوان الگوی متعالی زندگی دولتمردان برمی‌شمرند. این هشدارهای مستمر گویای این واقعیت است که رهبری در فضای اجتماع مابازای عینی برای این مسائل دیده و نسبت به موضوع رواج اشرافی‌گری و دنیاطلبی و به دنبال آن مفاسد اقتصادی احساس خطر جدی می‌کرده‌اند. از همین رو در هر فرصتی خطاب به عموم مردم و البته به صورت ویژه روحانیان و دولتمردان، نسبت به سقوط در این ورطه‌ها تذکرات بعضاً تندی را مطرح می‌سازند.

21026gyo853bbqzffz2ایشان در ۲۳ مرداد سال ۱۳۷۰ و در جمع مسئولان و کارگزاران نظام طی سخنانی مفصل و صریح که گویای ناراحتی شدید ایشان از بی‌توجهی به تذکرات قبلی است، ضمن یادآوری ماجرای جنگ احد و تخطی جمعی از مسلمانان از فرمان پیامبر به‌خاطر طمع به غنایم جنگی و تطبیق آن با شرایط روز، می‌فرمایند: «نمی‏‌شود ما در زندگی مادّی مثل حیوان بچریم و بغلتیم و بخواهیم مردم به ما به شکل یک اسوه نگاه کنند.» و ادامه می‌دهند: «گاهی از جاهایی گزارشهای نومیدکننده‏‌یی می‏‌رسد و در برخی موارد انسان واقعاً عرق شرم بر پیشانیش می‏‌نشیند؛ رعایت کنید!» ایشان در این سخنرانی ضمن ذکر مصادیق متعدد از عملکرد برخی مسئولان و حتی روحانیان و انتقاد از آنها، غفلت از تقوا و سلامت مسئولان را زمینه‌ساز ضایعه و روسیاهی توصیف می‌کنند.

سخنان رهبری در تابستان ۱۳۷۱ و در جمع بسیجیان در تبیین علل واقعه عاشورا و نقش آلودگی مردم به دنیا و لزوم عبرت‌گیری از آن نیز یکی دیگر از هشدارهای جدی ایشان در این رابطه به حساب می‌آید. در این سخنان ایشان از اینکه برخی به اسم سازندگی خود را غرق در پول و دنیا کرده‌اند انتقاد می‌کنند.

این سخنان بی‌پرده و تند، پایان توبیخات مکرّر صریح و ضمنی ایشان نیست. طی سال‌های بعد، علی‌رغم بی‌اعتنایی اغلب صاحبان مناصب تصمیم و اجرا و نظارت، هشدارهای ایشان ادامه دارد. آیت‌الله خامنه‌ای در خرداد ۱۳۷۵ طی سخنانی از نقش خواص دل‌سپرده به دنیا در انحراف جامعه اسلامی و زمینه‌سازی حادثه کربلا سخن می‌گویند و تیرماه ۱۳۷۶ در یک سخنرانی نسبت به طلوع طبقه مرفّه بی‌درد جدید از درون نظام اسلامی از طریق انتصابها و زرنگیها و مشرف بودن بر مراکز ثروت، اعلام خطر می‌کنند.

این هشدارهای صریح را می‌توان دور جدیدی از گفتمان‌سازی رهبر انقلاب در این خصوص دانست که به تدریج منجر به ایجاد جریان جدی میان طبقات مختلف جامعه به ویژه دانشجویان و نخبگان در مبارزه با فساد و تبعیض شد. رهبر انقلاب در فرمان معروف هشت ماده‌ای در اردیبهشت ۱۳۸۰ هرگونه تسامح در مبارزه با فساد را همدستی با مفسدان تلقی می‌کنند و ضمن ردّ هر تبعیضی به بهانه انتساب به رهبری و دیگر مسئولان، پاک بودن دستی را که بناست با ناپاکی مبارزه کند الزامی می‌دانند.

اینها آن بخشی از سخنان رهبری است که در سخنرانی‌های عمومی مطرح شده است؛ پس دور از ذهن نیست که تذکرات و گلایه‌های ایشان در گفتگوهای خصوصی با مسئولان به مراتب صریح‌تر و تندتر بوده باشد.

این دست سخنان و هشدارها طی این سالیان با ادبیات و لحن‌های مختلف همواره از سوی رهبر انقلاب مطرح شده است. مرقومه توبیخ‌آمیز رهبری در پاسخ نامه معاون اول رئیس جمهور نیز اولین گلایه ایشان از تعلل قوای سه‌گانه در برخورد با فساد و مفسدان دانه‌درشت نبوده است و احتمالاً آخرین بار هم نخواهد بود.

آنچه حائز اهمیت است اینکه به تدریج سمت و سوی سخنان و مخاطب آن تغییر کرده است. رهبری به مرور عموم مردم و در مرحله بعد جوانان و جریان‌های دانشجویی را مخاطب خود قرار می‌دهند و ضمن ارائه تصویر و الگوی شایسته کارگزار در نظام اسلامی به ویژه در حوزه مسائل اقتصادی و سلامت مالی و اداری، ایفای نقش عموم مردم و به ویژه نخبگان و فعالان جامعه در این خصوص را مطالبه می‌کنند. نقشی که مروری بر سخنان رهبر انقلاب درباره این موضوع، حکایت از جایگاه ویژه آن در نگاه راهبردی ایشان دارد.

این یادداشت پیش از این در روزنامه شهرآرا، چهارشنبه ۱۹ آذر ۹۳ منتشر شده است.

این یادداشت در: پایگاه قاصدنیوز

چند و چونی در باب پیوست فرهنگی با نگاه به پروژه‌های شهری

چند سالی است که پیوست فرهنگی در ادبیات مدیریتی و سیاست‌گذاری ایران رواج زیادی یافته است. پرداختن به این موضوع نه تنها مطلوب بلکه ضروری است و تحقق آن در برنامه‌ریزی‌ها و سیاست‌گذاری‌ها از بسیاری آسیبها و معضلات پیشگیری می‌کند. اما آنچه همین امر مطلوب را به شدت تهدید می‌کند برخورد سطحی، شعاری و بخشنامه‌ای، بدون در نظر گرفتن جوانب، الزامات و مقدمات آن است.

با کمی گفت‌وگو در باب پیوست فرهنگی با برخی مدیران و حتی نخبگان فرهنگی، روشن خواهد شد که فهم و تفسیری خاص از این موضوع غلبه یافته است. اغلب، تعریفی از پیوست فرهنگی شایع شده است که کارکرد آن را تا حد رفع و رجوع عیوب و آسیبهای طرحها و برنامه‌ها و یا حتی بدتر از آن، سرپوش گذاشتن بر این نواقص و تهدیدات، تقلیل می‌دهد. در این نگرش با پیش‌فرض ضروری و قطعی بودن پروژه‌ها (با مختصات از پیش تعیین شده)، پیوست فرهنگی یا از باب تیمّن و تبرّک و خالی نبودن عریضه و به جهت تزئین به صورتی فرمایشی بدانها الصاق می‌شود و یا اینکه از روی اضطرار و برای جلوگیری از برخی آسیبها و مشکلات بسیار جدی، پیشنهادهایی در آن ارائه می‌گردد. در این حالت پیوست تبدیل به وصله فرهنگی می‌شود.

این الگو در خوشبینانه‌ترین احتمال، موجد نگاهی سکولار به فرهنگ و پیوست فرهنگی است. بدین مفهوم که پروژه عمرانی از تبعات و آثار فرهنگی و اجتماعی‌اش منتزع تلقی می‌شود. در این حالت سیاست‌گذاران و طراحان و تصمیم‌گیران وظیفه‌ای برای خود در قبال دغدغه‌های فرهنگی و اجتماعی متصوّر نیستند؛ بلکه این وظیفه بر دوش تهیه‌کننده پیوست فرهنگی قرار می‌گیرد که در بهترین حالت با ارائه پیشنهادهایی از خشکی و زهر توسعه بکاهد و بدان لطافت بخشد و یا ظاهر آن را با مسائل دینی و فرهنگی، کمی سازگار نماید و اندکی از آسیبهای ناگزیر بکاهد یا آثارش را تسکین دهد و بر آن سرپوش نهد. خلاصه آنکه با کمی عطرافشانی، جلوی انتشار بوی تند و زننده توسعه به سبک غربی را بگیرد. و البته در حالتی ناامیدانه‌تر پیوست فرهنگی تبدیل به شیء بی‌خاصیتی می‌شود که (به علت الزامات اداری و بالادستی) گریزی از آن نیست، بنابراین به هر شکلی که باشد پیوست به پروژه الصاق می‌شود.

Goharshad

عکس از دوره‌گرد عکاس

شوربختی آنجاست که در نگاهی دیگر برخی پیوست فرهنگی را توجیه فرهنگی می‌دانند و آن را به اسبابی برای مشروعیت بخشیدن و رسمیت دادن به طرحها و ایده‌های خود با تمسّک به فرهنگ و دغدغه‌های فرهنگی تبدیل می‌کنند. این تلقّی منافقانه، نه تنها فواید بدیهی را برای طرح و ایده خود برمی‌شمرد بلکه بدون یادآوری خطرات بزرگ‌تر، بر آسیبها سرپوش می‌گذارد. از آورده‌ها و فواید سخن به میان می‌آید اما از هزینه‌های فرهنگی و اجتماعی که در قبال آن پرداخت می‌شود ذکری نمی‌رود. تردیدی نیست که این برخورد با پیوست فرهنگی که جای ارزشها و ضدارزشها را عوض می‌کند و بدیها را موجّه جلوه می‌دهد، از نگاه تزئینی و سطحی و بی‌خاصیت به آن به‌مراتب خطرناک‌تر است و مضرّاتی در پی دارد که نبودش را به بودش مرجّح می‌سازد. چنین نگاهی به پیوست فرهنگی همانند آن است که به استناد «فیهما اثم کبیر و منافع للناس»، شراب و قمار را ترویج کنیم که: «گرچه گناهی ـ هر چند بزرگ ـ دارد، اما منافعی هم بر آن مترتب است و نباید از این منافع به خاطر گناهش چشم پوشید!»

مثالی عینی به تبیین موضوع کمک می‌کند. یک مجتمع پرزرق و برق، مجلّل و مدرن تجاری را در نظر بگیرید. مرکزی برای پمپاژ فرهنگ مصرف‌زدگی و مکانی «ضد تولید داخل» برای عرضه محصولات خارجی، لوکس و اغلب غیرضروری. میدان رقابتی برای مدهای زودگذر که خاصیتش پر شدن جیب تولیدکنندگان خارجی و واردکنندگان داخلی است. بازاری مبتنی بر غفلت برای تزئین و بزرگ کردن دنیا در چشم مردم. موقعیتی برای تظاهر به اشرافی‌گری و تفاخر به فاصله طبقاتی. حال فرض بگیرید پیوست فرهنگی برای اسلامیزه کردن فضا، سرمایه‌گذار و مجری پروژه را ملزم به پیش‌بینی نمازخانه نماید و اتفاقاً نمازخانه‌ای نه از باب رفع تکلیف که در بهترین موقعیت و به غایت زیبا و دل‌باز تدارک شود. آیا این نمازخانه می‌تواند مانع آثار سوء فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی مذکور شود؟ اساساً نماز در چنین مکانی چقدر با روح نماز سنخیّت دارد؟ حال فرض کنید در این مجتمع، تابلوهایی با مضمون ترویج حجاب هم نصب شود! جز این است که چنین اقداماتی قشری‌گرایی و توقف در پوسته دین را سبب می‌شود و مروّج اسلامی از نوع اسلام ترکیه و مالزی است؟ اسلامی پرزرق و برق اما بی‌خاصیت که امام خمینی از آن به اسلام مرفهان بی‌درد و اسلام آمریکایی یاد می‌کرد.

قدما گفته‌اند در مثل مناقشه نیست، پس امید است مثالهایی که در این نوشتار تاکنون آمد و در پی می‌آید اسباب تکدّر خاطر خوانندگان نگردد. خانم بازیگر هالیوودی مشهور و نه‌چندان خوشنام، علاوه بر فعالیت به عنوان سفیر حسن نیت از سوی کمیساریای امور پناهندگان سازمان ملل، چند فرزند یتیم و فقیر را نیز از ملیتهای مختلف سرپرستی می‌کند. تونی بلر نخست‌وزیر جنگ‌طلب اسبق انگلیس، هدفش را از تجارت و سود میلیونها پوندی، استفاده در پروژه‌های بشردوستانه و خیریه اعلام می‌کند. اگر به شکلی سکولار و بدون توجه به ماهیت ذاتی به اقدامات و اتفاقات بنگریم، پیوست فرهنگی چیزی خواهد بود شبیه آنچه در این دو مثال آمد؛ حواشی و وصله‌هایی ناسازگار و مضحک که به اصل ماجرا الصاق شده است و هیچ‌گاه نمی‌تواند نتایج و آثار فرهنگی و اجتماعی منتج شده از کارکردهای اصلی و ذاتی را پوشش دهد و جبران کند.

یکی از خطاها در خصوص پیوستهای فرهنگی، تهیه پیوست فرهنگی برای پروژه‌هایی است که طرح آنها مصوب و حتی اجرای آن آغاز شده است. چنین پیوستهایی علاوه بر آنکه اغلب بی‌خاصیت یا کم‌خاصیت خواهد بود، ارزش، شأن و جایگاه واقعی پیوست فرهنگی را نیز به شدت مخدوش و مشوّه می‌کند و آن را تا حد پر کردن یک فرم بی‌خاصیت اداری تقلیل می‌دهد.

یکی دیگر از خطاها، الزام «سرمایه‌گذاران و مجریان» به ارائه پیوست و واگذاری این امر به خود آنهاست. بدیهی است که سرمایه‌گذار و مجری به دنبال تصویب و اجرای طرح و ایده خود باشد. بنابراین این گمان قوی وجود دارد که ماحصل کار او در ارائه پیوست فرهنگی، یا تعریف و تمجید از محاسن پروژه و توجیه و سرپوش گذاشتن بر نواقص و آسیبها باشد و یا اینکه در خوش‌خیالانه‌ترین وضعیت، پیشنهادهایی تسکینی برای پوشش و کاهش آسیبها. آفت دیگر این اقدام تضعیف استقلال و بی‌طرفی و وامدار شدن پژوهشگران فرهنگی و اجتماعی و تهیه‌کنندگان پیوستها به سرمایه‌گذاران و مجریان عمرانی خواهد بود؛ چرا که منابع و منافع مالی آنها توسط همان سرمایه‌گذاران و مجریانی تأمین می‌شود که باید مورد نقد قرار گیرند.

پروژه‌های عمرانی و اقداماتی که تأثیر جدی در روند زندگی، معیشت، اقتصاد و رفتار مردم می گذارد، در لایه‌های زیرین اقتضائات و آثار پنهانی دارد که اغلب در بلندمدت رخ می‌نماید و قریب به اتفاق غیرقابل بازگشت است؛ بنابراین لازم است، پیش از هر اقدامی جوانب آن سنجیده شود و مسائل و آسیبهایش مورد تأمل قرار گیرد و بهترین راه برای دفع و رفع آن و به حداقل رساندن آثار مخربش اندیشیده و پیش‌بینی شود. باید ساز و کاری را تمهید نمود تا نهادی سیاست‌گذار و تصمیم‌گیر یا تصمیم‌ساز که منفعتی در پروژه‌ها ندارد متولی مدیریت تهیه پیوست فرهنگی باشد.

پیوست فرهنگی واقعی ابعاد و تبعات فرهنگی و اجتماعی هر طرح را تا سرحد امکان در لایه‌های زیرین و پنهان بررسی و پیش‌بینی می‌کند و برای جلوگیری و رفع آسیبها راهکار پیشنهاد می‌دهد و حتی در صورت ضرورت و وجود خطرات عمیق و جدی انجام پروژه را منتفی می‌کند. یکی از ابهامات جدی در بحث پیوست فرهنگی، ضمانت اجرایی آن است. فرض بر آنکه برای تهیه پیوست فرهنگی یک پروژه خاص، به دور از منافع زودگذر اقتصادی فردی یا سازمانی و با در نظر گرفتن همه جوانب مطالعاتی صورت پذیرد. اینجاست که سیاستگذاران و مسئولان باید تمهیداتی را بیندیشند که نتیجه این مطالعات در مرحله عمل و اجرا مورد عنایت واقع شود.

سیاست‌گذاران، تصمیم‌گیران و مدیران باید به این باور برسند که پیوست فرهنگی به شکل صحیح و دقیقش، نه تنها می‌تواند از بسیاری آسیبها و خطرات فرهنگی و اجتماعی پیشگیری نماید، بلکه در بلندمدت باعث کاهش هزینه‌ها و جلب منافع اقتصادی نیز می‌شود؛ در این‌صورت می‌توان امیدوار بود که فایده‌ای از این پیوستها به اجتماع برسد. اگر جز این باشد این پیوستها جز اضافه کردن حلقه‌ای به زنجیره معیوب بروکراسی ما و اتلاف وقت و نیرو و هزینه برای تهیه اسنادی صرفاً تزئینی و بی‌خاصیت یا حتی مضر، بهره‌ای نخواهد داشت.

این یادداشت پیش از این در پایگاه رجانیوز منتشر شده است.

این یادداشت در: پایگاه علوم اجتماعی اسلامی ایرانی

حسن روحانی کلید فرهنگ را در دولت یازدهم به دست چه افراد و تفکری خواهد سپرد؟ این سؤالی است که این روزها گمانه‌زنی‌های زیادی درخصوص آن صورت می‌پذیرد. گرچه چندین وزارتخانه و نهاد مختلف در حوزه فرهنگ مؤثرند، اما شاید حساس‌ترین آنها که اتفاقاً می‌تواند بسیار پرحاشیه نیز باشد، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است. می‌توان فرضیه‌های مختلفی را درمورد نحوه برخورد دولت اعتدال با بخش فرهنگ به ویژه این وزارتخانه متصوّر شد.

یک احتمال آن است که رئیس جمهور منتخب در تقسیم مناصب، چهره‌ای مشهور به اعتدال از میان اصلاح‌طلبان نظیر احمد مسجدجامعی یا اشخاصی در ردیف او را برای تصدی وزارت فرهنگ برگزیند. در چنین حالتی مواجهه طیف رقیب، یعنی جریان موسوم به اصولگرا احتمالاً در مرحله نخست دلخوری و در ادامه، تیز کردن قلمهای نقد در مقابل متصدیان جدید فرهنگ و هنر خواهد بود. به ویژه آنکه به باور این جریان، اصلاح‌طلبان حتی معتدل‌ترینشان به هیچ وجه کارنامه قابل قبولی در حوزه فرهنگ نداشته‌اند.

گزینه محتمل دیگر معرفی شخصیتی مشتهر به اعتدال اما منتسب به اصولگرایان است؛ اشخاصی شبیه مهندس میرسلیم وزیر فرهنگ دولت هاشمی. در چنین وضعیتی دکتر روحانی، تا حدود زیادی خیال خود را از چالش با رقبا و منتقدانش در حوزه فرهنگ و هنر آسوده خواهد دید. حوزه‌ای که به نظر می‌رسد جدی‌ترین چالشهای دولت اصلاحات با منتقدانش ذیل آن شکل می‌گرفت.

فرض دیگر سپردن کلیدداری وزارت فرهنگ به دست اشخاصی با نظریات و دیدگاههای تند فرهنگی است. البته این فرض گویا مصداقی جز علی مطهری ندارد. مطهری گرچه در سالیان اخیر از لحاظ سیاسی مشی متفاوتی از هم‌قطاران سابقش اتخاذ نموده است، اما در حوزه فرهنگ بسیار مقید و سختگیرانه می‌اندیشد. اعتراضهای مکرّر او درباره عملکرد دولت در موضوع حجاب و این اواخر، تذکر به رئیس صدا و سیما درباره تصاویر نمایش داده شده در زمان پخش بازی فوتبال اسپانیا و ایتالیا و مسابقه والیبال ایران و ایتالیا، گواهی بر این مدّعاست. شاید این حالت بهترین وضعیت متصوّر فرهنگی برای برخی اصولگرایان باشد!

به نظر می‌رسد، به فرض تحقق هر کدام از احتمالات فوق، یعنی سرگرم شدن اصولگرایان به حاشیه‌ها و یا دلخوشی آنان در حوزه فرهنگ، نتیجه چیزی جز غفلت از مسئله اساسی‌تر نخواهد بود. و البته این غفلت نه در عملکرد حسن روحانی که در بی‌تدبیری اصولگرایان ریشه دارد.

Mardan Eghtesadi Ruhani

اما مسئله اساسی‌تر کدام است؟ نگاهی به دغدغه‌های رهبر انقلاب در سالیان اخیر می‌تواند راهگشا باشد. تأکید ایشان در نامگذاری‌های سال ۸۸ به بعد، بیش از گذشته متوجّه بر وجوه مختلف مسائل اقتصادی است. کمی دقت در این نامگذاری‌ها روشن خواهد ساخت که این نامها بیش از آنکه اقتصادی به معنای مرسومش باشند، ریشه در نگاه فرهنگی به اقتصاد دارند. در تعابیری همچون الگوی مصرف، همت و کار مضاعف، جهاد اقتصادی، حمایت از کار و سرمایه ایرانی و حماسه اقتصادی، فرهنگ اقتصادی کشور مورد توجه واقع شده است. این نامها همه تأکیدی بر اهمیت تغییر نگاه ما به اقتصاد، زندگی، مصرف، کار و معیشت است.

از یاد نبریم که بسیاری معضلات فرهنگی و اجتماعی امروز ما، ریشه در سیاستهای اقتصادی گذشته به ویژه دوران سازندگی و اصلاحات دارد. شیوع مصرف‌زدگی، رواج بی‌مهابا و افسارگسیخته تجملات و اشرافی‌گری، اولویت یافتن رفاه شخصی بر منافع جمعی، کم‌رنگ شدن روحیه ایثاری که در دوره انقلاب و جنگ نهادینه شده بود، بی‌توجهی به اصلاح فرهنگ کار و تلاش، ترویج مصرف تولیدات خارجی، تغییر شیوه زیستن به سبک غربی و بسیار مثالهای دیگر از این دست، همه و همه معضلاتی است که در دوره‌های مذکور و اغلب در پی سیاستها و روشهای مدیریت اقتصادی گرته‌برداری شده از غرب آغاز و یا تشدید شد. این موارد گرچه ظاهراً در حوزه مسائل اقتصادی قرار می‌گیرند، اما جملگی ریشه در فرهنگ عمومی و سبک زندگی مردم دارند که از طرفی معلول مستقیم یا غیرمستقیم حاکمیت تفکرات غربی به ویژه در حوزه اقتصاد است و از سویی به صورت زنجیره‌ای تأثیرات دفعی یا تدریجی بر اقتصاد دارند. به طور مثال اگر ما دچار همین معضلات فرهنگی‌ـ اقتصادی نبودیم، مقابله ما با تحریمهای دشمنان، تا چه میزان سهل‌تر می‌شد؟

متأسفانه متولیان اقتصادی بی‌توجه به عواقب اجتماعی و فرهنگی مدلهای غربی، حتی زحمت بومی‌سازی بسیاری از این مدلها را به خود نداده و آنها را در کشور پیاده نموده‌اند. ما راهی را می‌پیماییم که غربیها پیش از این پیموده‌اند و اکنون خود درگیر بحرانهای متعدد اجتماعی، فرهنگی و البته اقتصادی هستند که منشأش نگاه تک‌بعدی به انسان و سرمایه‌سالاری حاکم بر جوامعشان است. نمی‌توان الگوهای اقتصادی ـ بعضاً منقرض شده ـ غربی را ترجمه و واو به واو اجرا نمود و آنگاه متوقّع شکل‌گیری و تثبیت جامعه‌ای اسلامی مطابق آرمانهای انقلاب اسلامی بود.

به زعم نگارنده تأثیرات مخرّب بی‌توجهی به پیامدهای اقتصاد غیربومی و غیراسلامی در فرهنگ عمومی و شیوه زیست مردمان که اتفاقاً با شدت بیشتری تحت تأثیر مسائل فرهنگی‌ـ اقتصادی است، به مراتب قوی‌تر و البته عمیق‌تر و ماندگارتر از مسائلی است که مستقیماً تحت عنوان فرهنگ شناخته می‌شوند.

اینجاست که ضعف دانش ما در حوزه علوم انسانی بنیادشده بر مبانی اسلامی، شفاف‌تر رخ می‌نماید.

***

حال همان چهره‌ها و تفکراتی که روزگاری در دولتهای سازندگی و اصلاحات، متولی برنامه‌ریزی و اداره امور اقتصادی کشور بودند، دوباره در حال تقویت و قدرت یافتن‌اند. مروری بر مشاوران و تیم اقتصادی رئیس جمهور منتخب، زنگ خطر حاکمیت دوباره تفکرات سرمایه‌سالار غربی را برای دلسوزان کشور و انقلاب اسلامی به صدا در می‌آورد.

این یادداشت پیش از این در پایگاه نماینده منتشر شده است.

بالاخره منتشر شد. نرم‌افزار «درخت و موریانه‌ها» که سه سال پیش چند ماهی را دست‌اندرکار تأمین محتوای بخشهایی از آن بودم بالاخره منتشر شد. نرم‌افزار چندرسانه‌ای با موضوع اشرافی‌گری. از آنجایی که تقریباً از ابتدا تا انتهای تأمین و تدوین محتوای نرم‌افزار درگیر کار بوده‌ام و از طرفی زمستان ۹۰، تهیه متن زیر برای معرفی آن را به انجام رسانده‌ام، اشراف نسبی بر محتوای آن دارم. این نرم‌افزار می‌تواند منبع بسیار خوبی برای مطالعه و حتی پژوهش درباره این موضوع باشد. متن زیر به صورت کتابچه‌ای به ضمیمه نرم‌افزار منتشر شده است.

آن روزی که دولت ما توجه به کاخ پیدا کرد، آن روز است که باید ما فاتحه دولت و ملت را بخوانیم. امام خمینی

Derakht-o-Murianehaانقلاب اسلامی را انقلاب پابرهنگان و مستضعفان دانسته‌اند. تأکیدات مکرر و کم‌نظیر امام خمینی، رهبر معظم انقلاب و دیگر بزرگان و نظریه‌پردازان انقلاب اسلامی بر رجحان طبقات فرودست و پایین اجتماع و اولویت نیازها و خواست‌های آنان چیزی نیست که نیازمند بیان و توضیح باشد. ساده‌زیستی، مردم‌داری و پرهیز از خوی استکباری، زمانی در تار و پود اخلاق سیاسی دولتمردان جمهوری اسلامی رسوخ و نفوذ داشت و لازمه حاکمان اسلامی برشمرده می‌شد. طبیعی است که هر گونه انحراف در این زمینه می‌تواند به انحرافی اساسی در حرکت به سوی آرمان‌های اصیل انقلاب اسلامی تعبیر گردد.

تاریخ اسلام پر است از خیانت‌های شگفتی که بزرگان و بزرگ‌زادگان به خاطر کسب و یا حفظ مقام و متاع دنیوی روا داشته‌اند. چه بسیار جوامعی که به جهت فاصله‌های طبقاتی و امتیازطلبی گروهی دستخوش نابسامانی‌ها شدند و در نتیجه حکومت‌ها و حاکمان مبدّل و جابه‌جا شدند.

در تاریخ سی و چند ساله جمهوری اسلامی نیز نمونه‌ها و تجربیاتی از خطرات و آسیب‌های خوی اشرافی‌گری و خودبرتربینی برخی خواص وجود دارد که شاید بتوان مهم‌ترین آنها را فتنه بزرگ سال ۱۳۸۸ دانست. به اعتقاد بسیاری از ناظران و تحلیل‌گران بسترها و زمینه‌های حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم، ریشه در سال‌های پس از دفاع مقدس و رحلت امام خمینی و آلوده شدن دولت‌ها و دولتمردان نظام اسلامی به اشرافیت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی داشت.

اشرافیت و اشرافی‌گری از کلیدواژه‌هایی است که در برحه‌های مختلف بسامد زیادی در گفتمان رهبر معظم انقلاب دارد و ایشان بارها در مورد خطرات این آفت هشدار داده‌اند. نرم‌افزار چندرسانه‌ای «درخت و موریانه‌ها» که جوانب متعددی از این مبحث گسترده را مورد توجه قرار داده، حاصل ماه‌ها تلاش جمعی از علاقه‌مندان به اسلام ناب محمدی و تحقق آرمان‌های رفیع انقلاب اسلامی در مؤسسه فرهنگی نرم‌افزاری آرمان است. این نرم‌افزار که در دو حلقه DVD و هشت بخش دسته‌بندی و ارائه شده، شامل هزاران صفحه مطالب مکتوب، صدها دقیقه فیلم و صوت و ده‌ها طرح و کاریکاتور درباره این موضوع است.

آنچه می‌آید مروری است بر صفحات و بخش‌های نرم‌افزار «درخت و موریانه‌ها».

۱ـ اسلام ناب

اگر نبود دوران ده‌ساله حکومت نبوی و دوره پنج‌ساله دولت علوی، شاید الگویی عینی برای حکومت اسلامی و جوانب مختلف آن وجود نمی‌داشت. از سوی دیگر قرآن و منابع تاریخی و روایی شیعه پر است از مواردی که مستقیم و غیرمستقیم آموزه‌هایی مرتبط با موضوعاتی از قبیل زهد، روابط اجتماعی، متکبران و مستکبران، تفاخر و زیاده‌طلبی و امثال آن را طرح می‌نماید. در اندیشه دینی یکی از مهم‌ترین عوامل انحطاط جوامع و گرفتار شدن در عذاب الهی، انحراف بزرگان جامعه به ویژه ثروتمندان و فسادانگیزی آنان معرفی شده است.

انقلاب اسلامی سعی بر آن داشته است که گام در مسیر تحقق نظام و جامعه‌ای اسلامی بگذارد، بنابراین بررسی و شناخت ابعاد متفاوت موضوع در اندیشه دینی از اهمیت فراوانی برخوردار است.

این بخش از نرم‌افزار به بررسی موضوع اشرافی‌گری بر مبنای قرآن، نهج‌البلاغه، روایات معصومین و حوادث تاریخ اسلام می‌پردازد و شامل متون تفسیری، روایی، سخنرانی (فیلم و صوت) و مقالات است.

۲ـ فصل‌الخطاب

امام خمینی و رهبر معظم انقلاب در گفتار و کردار و در توصیه‌های عمومی و خصوصی همواره بر ساده‌زیستی و دوری از جاه‌طلبی و مطامع دنیوی به ویژه برای مسئولان و خواص تأکید نموده‌اند. رهبر کبیر انقلاب مسئولان نظام را مدیون پابرهنگان و مستضعفان می‌دانند که آنان را از زندان‌ها و انزوا نجات داده‌اند؛ همچنین ایشان پس از پایان جنگ تحمیلی از شروع جنگ فقر و غنا، جنگ استضعاف و استکبار و جنگ پابرهنه‌ها و مرفهین بى‌درد خبر می‌دهند. آیت‌الله خامنه‌ای نیز در برحه‌های مختلف زمانی بعضاً با تعابیری نادر و کم‌نظیر به خوی اشرافی‌گری و دنیاطلبی می‌تازند. شک نباید کرد که این تأکیدات مکرر نشان‌دهنده اهمیت فوق‌العاده موضوع است.

سال‌های پس از جنگ که مصادف با فقدان امام بود به دلیل وضعیت خاص سیاسی، اجتماعی و اقتصادی شرایطی فراهم آمد که حاصل آن ایجاد نوعی رقابت در رفاه‌طلبی و تجمل‌گرایی به ویژه در میان مسئولان دولتی بود. این اتفاقات با هشدارهای جدی رهبر معظم انقلاب مواجه شد به نحوی که ایشان در این‌رابطه گفتمانی مشخص و مستقل را بنیان نهادند.

آنچه در این بخش مورد توجه قرار دارد بازخوانی اندیشه‌های امام خمینی و آیت‌الله خامنه‌ای در این‌باره است. گزیده سخنان این دو بزرگوار به صورت دسته‌بندی شده تحت عناوین و زیرموضوعات مختلف و متعدد، چندین مقاله در تبیین دیدگاه‌های امام خمینی و ده‌ها دقیقه صوت از سخنان این بزرگواران صفحات این بخش را شکل می‌دهند.

این صفحات به ویژه قسمت‌های مربوط به دیدگاه‌ها و هشدارهای مقام معظم رهبری درباره رواج اشرافی‌گری در میان خواص و مسئولان از بخش‌های مهم و جذاب نرم‌افزار به شمار می‌رود.

۳ـ جنبش مستضعفین

انقلاب اسلامی مولّد گفتمانی نو و بی‌سابقه بود. مفاهیمی که طی قرن‌ها در ادبیات دینی ما به حاشیه رانده شده بود دوباره احیا گردید و بر مبنای آنها نظریه‌پردازی شد. متفکران مختلفی در بدو انقلاب اسلامی در تبیین و تثبیت تفکر جمهوری اسلامی و نظام اسلامی کوشیدند. از مباحثی که بسیاری از متفکران و دولتمردان در سال‌های ابتدایی انقلاب بدان پرداخته‌اند موضوعاتی از قبیل زهد، عدالت اجتماعی، جنگ فقر و غنا و مسائلی از این دست است. از سوی دیگر این موضوعات به سطح اجتماع و ادبیات عامه مردم نیز وارد شد. مرور این مباحث می‌تواند ما را در ارزیابی میزان انحراف از آرمان‌های اصیل انقلاب یاری رساند.

این بخش دیدگاه‌های شهیدان مطهری، بهشتی، باهنر و رجایی، مرحوم حاج سید احمد خمینی، امام موسی صدر و شهید آوینی را ارائه و بررسی می‌کند. در ادامه خاطراتی از شهدای جنگ تحمیلی در این‌رابطه آمده است.

یکی از قسمت‌های بسیار جالب توجه این بخش از نرم‌افزار، مرور دیدگاه‌های حجت‌الاسلام هاشمی رفسنجانی در دهه شصت و برخی دیگر از شخصیت‌ها (از جمله میرحسین موسوی و مهدی کروبی) در دهه شصت و هفتاد و نشریه بیان در سال‌های ابتدایی دهه هفتاد درباره موضوعاتی از قبیل عدالت اجتماعی، فقر و غنا، سرمایه‌داری و صدور انقلاب است. اهمیت بازخوانی این دیدگاه‌ها به جهت تعارض‌های جدی در نظریات فعلی این اشخاص و جریان‌هاست.

۴ـ دارندگی و برازندگی!

یکی از انتقادات جدی که از همان اوایل به دولت حجت‌الاسلام رفسنجانی وارد می‌شد، موضوع ترویج تجمل‌گرایی و رفاه‌طلبی بود. چیزی که بسیاری آن را عیان و واضح می‌دیدند این واقعیت تلخ بود که سیاست‌های این دولت، مسابقه‌ای بی‌حساب در دنیاخواهی و منفعت‌طلبی به ویژه در میان مسئولان و صاحب‌منصبان در پی داشته است. این به معنای مسخ روحیه تعاون و ایثاری بود که به تبع شرایط انقلاب و سپس جنگ در کشور حاکم شده بود.

روحیه رفاه‌طلبی و برتری‌جویی در دولت موسوم به اصلاحات نه تنها تضعیف نشد، بلکه در حوزه سیاسی و فرهنگی نیز این امتیازخواهی‌ها و تفوق‌طلبی‌ها به شدت گسترش یافت.

بخش «دارندگی و برازندگی» به جریان‌شناسی دولت‌های سازندگی و اصلاحات می‌پردازد. بررسی پیام سازندگی امام خمینی، بررسی جامعه‌شناختی موضوع اشرافی‌گری به ویژه در دوره مذکور، محاجّه با حجت‌الاسلام هاشمی درباره عملکرد اقتصادی، فرهنگی و سیاسی دولتش و مسائل مالی فرزندانش و بررسی عملکرد جریان‌های اشرافی‌گرا در قالب مقاله، سخنرانی (فیلم) و مصاحبه محتوای این بخش را شکل می‌دهد.

۵ـ شورش اشرافیت

نگاه و منش اشرافی چیزی بود که به روشنی در فتنه‌انگیزی سال ۸۸ دیده می‌شد. چه برخی سردمدران فتنه که عموماً از دولتمردان سابق بودند و آزرده از کوتاه شدن دستشان از منابع و مطامع تلاش داشتند به هر نحو ممکن به مسند قدرت بازگردند، چه جماعتی که به خاطر حفظ منافعشان سکوت نمودند. کار تا بدانجا بالا گرفت که رأی مردم را ارزش‌گذاری و درجه‌بندی کردند و رأی شهروند شمال تهران باکیفیت‌تر از یک روستایی پابرهنه به حساب آمد.

آنچه برخی را واردار کرد که حتی با اجانب از در دوستی درآیند، این بود که از جنبه سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و یا اقتصادی شأنی بالاتر برای خود قائل بودند و برای دست یافتن به این حق خودانگاشته هر اقدامی را مجاز می‌شمردند.

«شورش اشرافیت» مروری است بر نقش اشرافیت در زمینه‌سازی فتنه ۸۸، تحلیل وقایع و حوادث مرتبط و موضوعاتی از قبیل عدالت رسانه‌ای، اشرافیت فکری و نفاق جدید.

۶ـ اینجا، سیمای اشرافیت!

در جهان کنونی، رسانه شاید اثرگذارترین مؤلفه در تحولات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی است. در این بین رادیو و به ویژه تلویزیون، همچون عضوی از اعضای خانوده‌ها درآمده‌اند و نقشی بی‌بدیل در فرهنگ‌سازی ایفا می‌نمایند. امام خمینی از صدا و سیما به دانشگاه عمومی تعبیر نموده‌اند.

صدا و سیما همواره از جنبه‌های مختلفی در مورد موضوع اشرافیت مورد نقد بوده است. چه از بابت ترویج تجمل‌گرایی و مصرف‌زدگی و چه از لحاظ بی‌عدالتی رسانه‌ای و در نظر نگرفتن سهم طبقات پایین از جمله ساکنان شهرستان‌ها و روستاها در صدا و سیما. نکته آنجاست که بعضاً همان سهم کم شهرستان‌ها و روستاهای دوردست، محدود به نگاهی لوکس، کارت‌پستالی و دکوری و نه واقعی و کاربردی می‌شود.

بررسی و نقد عملکرد صدا و سیما در زمینه تجمل‌گرایی، اشرافیت و عدالت رسانه‌ای و ارائه راهکارهایی برای اصلاح، محتوای بخش «اینجا، سیمای اشرافیت» را تشکیل می‌دهد.

۷ـ کوخ‌نشینی، کاخ‌نشینی

این بخش تماماً شامل فایل‌های صوتی و تصویری از اساتید مختلف درباره موضوع نرم‌افزار است که البته بعضاً در بخش‌های دیگر نرم‌افزار مورد استفاده قرار گرفته است. استاد رحیم‌پور ازغدی، پروفسور رفیع‌پور، حجج‌اسلام روح، نظافت، صرافیان، ملک‌زاده، سوزنچی، غنوی، معلمی و همازاده، دکتر کوشکی، استاد ترکش‌دوز و استاد دلبریان اشخاصی هستند که صوت و فیلمشان در این بخش در دسترس قرار گرفته است.

۸ـ عدالت‌خواهی

از ویژگی‌های بارز انقلاب اسلامی، مردمی بودن آن است. از همین رو معمولاً درباره موضوعات مختلفی که به نوعی با انقلاب اسلامی ارتباط می‌یابند، تولیدات فرهنگی، هنری و رسانه‌ای گسترده‌ای شکل می‌گیرد.

موضوع طبقات مستضعف، عدالت و امثال آن از یک سو و اشرافیت، مفاسد اقتصادی و موضوعات مشابه از دیگر سو، از مباحثی است که حجم زیادی از تولیدات فرهنگی و هنری را به خود اختصاص داده است.

بخش «عدالت‌خواهی» شامل بیش از ۲۰۰ قطعه شعر، طنز، داستان و قطعه ادبی، معرفی فیلم مستند، ده‌ها کاریکاتور و طرح و همچنین ده‌ها جزوه، مجموعه فلش‌کارت، تراکت، پوستر، نمایشگاه و متن پیامکی بر گرفته از محتوای نرم‌افزار است.