پرش به محتوا

بایگانی

برچسب: بیداری اسلامی

پیش‌نوشت:

نوشته زیر را از ابتدا برای انتشار در شبکه مجازی اینستاگرام و تلگرام نوشتم و مدتها پیش در همان فضا هم منتشر نموده‌ام. اما شبکه‌های مجازی اساساً با حافظه تاریخی میانه خوبی ندارند. روی همین حساب با مدتها تأخیر این چند خط را می‌گذارم روی وبلاگ. البته تاریخ درج شده، همان تاریخ نگارش است، نه انتشار.

انّ اکرمکم عند الله اتقاکم/ قرآن کریم، سوره حجرات، آیه ۱۳

ای کاش رئیس جمهور محترم و حقوقدان که لباس دین بر تن کرده است، همان‌طور که از شدت علاقه به نقد، منتقدان کم‌سوادش را می‌نوازد و همزمان با حواله‌کرد آنها به جهنم، کمی هم به این آیه مشهور و کلیدی بیندیشد تا شاید لباسش بر قامتش برازنده‌تر بنماید.

ای کاش جناب روحانی که به فرانسوی‌های قدبلند خوش‌تیپ و باحال، بابت حملات تروریستی پاریس فوراً تسلیت گفت ـ‌و البته بعد یادش آمد که روز قبلش در لبنان هم حمله تروریستی صورت گرفته و مجبور شد تسلیت بگویدـ حالا هم کسی به یادش بیاورد که شیعیان سیاهپوست نیجریه هم، انسان‌اند و هم‌نوع ـ‌حتی اگر مسلمان نمی‌بودندـ و بد نیست تسلیتی بگوید و احیاناً محکوم کند عمل ارتش نیجریه را. مگر نه اینکه امام خمینی ـ‌که حضرات خود را منتسب به او می‌دانندـ این انقلاب و پیام جهانی‌اش را متعلق به مستضعفان و پابرهنگان می‌دانست؟ شاید هم از آنجایی که به گفته کارشناسان، نیجریه به شدت تحت نفوذ آمریکاست، ترس از دلخوری کدخدا مانع از محکوم کردن این اتفاق شده است!؟

اصلا بی‌خیال قرآن و دین و آرمان‌ها و امام. فرض بگیرید مشابه این اتفاق در جایی برای یکی از همفکران و طرفداران آمریکا می‌افتاد. واکنش آمریکا چه بود؟ احتمالاً تا سرحد دخالت مستقیم هم پیش می‌رفت، آنچنان که در جاهایی مثل اوکراین اتفاق افتاد. ای کاش آقای روحانی و دستگاه سیاست خارجی‌اش دست‌کم این قدر جسارت داشتند که حمایت از همفکران را از آمریکایی‌ها بیاموزند.

وقتی رژیم سلطنتی، در پی انقلاب اسلامی مردم ایران سقوط کرد، شاید کمتر تحلیلگری می‌توانست تصویر روشنی از آینده جمهوری اسلامی و جایگاه بین‌المللی آن ارائه دهد. جدای از ناظرانی که جنگ داخلی را حتمی می‌دانستند و یا بر این اعتقاد بودند که جمهوری اسلامی نهایت تا زمان حیات امام خمینی دوام خواهد آورد، تنها گروه اندکی از اندیشه‌ورزان که از ذکاوت بیشتر و آینده‌نگری بهتری برخوردار بودند، بروز انقلاب اسلامی را نه یک رویداد داخلی که زلزله‌ای در مکاتب شرقی و غربی و باعث برهم خوردن معادلات و جبهه‌بندیهای ایدئولوژیک و سیاسی می‌دانستند؛ اما همین گروه نیز گمان نمی‌بردند که ایران در آینده‌ای نه چندان دور به قدرتی بزرگ و اثرگذار تبدیل شود.

واقعیت آن است که میان ایرانی که به نیابت از اربابان غربی، ژاندارم منطقه بود، با ایرانی که مستقل از ابرقدرتها، خود به قدرت و بازیگری فرامنطقه‌ای تبدیل شده، فاصله‌ای باورنکردنی است. اکنون جمهوری اسلامی نه تنها در منطقه پیرامونی خود نفوذ و حضور گسترده‌ای دارد، بلکه در بسیاری مناطق دیگر جهان به ویژه آمریکای جنوبی، بیخ گوش ایالات متحده نیز در حال نقش‌آفرینی است.

از این منظر، انتخابات ریاست جمهوری یازدهم، چگونه قابل بررسی و ارزیابی است؟ به نظر می‌رسد سه محور در این بررسی موضوعیت دارد؛ وضعیت منطقه و جهان، الزامات بین‌المللی انتخابات و انتخاب‌شونده و نتایج بین‌المللی این انتخابات.

جهان ۱۳۹۲ با جهان ۱۳۵۷ تفاوتهای عمیقی دارد. پس از انقلاب ایران، جنبشهای ضد استعماری و ضد استبدادی زیادی به تأسی از این نهضت پاگرفت. بلوک شرق در اوج سیطره ظاهری کمونیسم بر نیمی از عالم به ناگاه فروریخت. در همین سالها فلسطین با انتفاضه جانی دوباره یافت و قدرتی خارق‌العاده به نام حزب‌الله در لبنان ظهور کرد که طبل رسوایی افسانه شکست‌ناپذیری اسرائیل را نواخت. این‌همه، ظهور قدرت و جبهه‌ای نوین به نام اسلام را در دنیا نوید می‌داد. تا اینکه بیداری اسلامی در شمال آفریقا و غرب آسیا آغاز شد. گرچه جبهه استکبار از هیچ تلاشی برای انحراف موج اسلام‌خواهی و بازگشت ملل مسلمان به اصل خویش فروگذار نکرده است؛ از اسلام‌هراسی و انگشت‌نما کردن اسلام‌گرایان تقلبی افراطی همچون القاعده و طالبان گرفته تا سعی بر به کژراهه کشاندن برخی انقلابهای متأثر از بیداری اسلامی و بزرگ نمودن اسلام‌گرایان تقلبی تفریطی همانند دولت به ظاهر اسلام‌گرای ترکیه. اما به هر حال جهان ۱۳۹۲ آن چیزی نیست که مقبول صهیونیسم، آمریکا و جبهه غرب باشد. به آنچه آمد اضافه کنید، بحران اقتصادی ادامه‌دار در اروپا و آمریکا را. در کنار همه اینها مناقشات و اختلافات ایران با مدعیان کدخدایی جهان بر سر موضوعات مختلف به ویژه فعالیتهای هسته‌ای ایران داستانی دیگر است. مناقشاتی که علی‌رغم سالها فشار سیاسی و تحریم اقتصادی، نه تنها ایران در آنها عقب‌نشینی نکرده، بلکه گذر زمان شرایط را به سود ایران تغییر داده است.

حال در چنین شرایطی طبیعی است اگر انتخابات ریاست جمهوری در ایران برای دوست و دشمن مهم تلقی شود. دوستداران ایران و انقلاب اسلامی، امید دارند تا حضور گسترده مردم و انتخاب شخصی معتقد به آرمانهای اصیل انقلاب، بار دیگر روح امید را در میان ملل مستضعف بدمد. در مقابل بدیهی است حضور کم‌رنگ مردم در انتخابات و یا انتخاب شخصی که دم از مصالحه با جهان استکبار بزند، موجبات دلسردی دوستداران انقلاب اسلامی در جهان را فراهم می‌آورد و آنان را از قدم نهادن در مسیری مشابه راه انقلاب مردم ایران و جمهوری اسلامی مأیوس می‌سازد.

از سوی دیگر دشمنان اسلام و ایران اسلامی، مترصد خوشه‌چینی از سالها توطئه سیاسی و اقتصادی بر ضد ملت ایران‌اند. آنان آرزو دارند که فشارهای اقتصادی و تحریمها مردم ایران را خسته کرده باشد و در نتیجه، توده ملت پشت نظام را در پیگیری آرمانها و مطالبات خالی کنند و در نهایت مسئولان جمهوری اسلامی وادار به سازش با غرب و تن دادن به زیاده‌خواهیهای آنان شوند.

گرچه انتخابات ریاست جمهوری در ایران برگزار می‌شود اما آثار و تبعات آن جهانی است. حضور گسترده مردم در انتخابات و انتخاب فردی هم‌نوا با جبهه جهانی مقاومت می‌تواند روند صدور انقلاب اسلامی را پرشتاب‌تر سازد و همگرایی بیشتر جوامع مسلمان را در پی داشته باشد. آن هم در زمانی که وقوع بیداری اسلامی شرایط را از هر زمانی برای ظهور ابرقدرتی جدید به نام جهان اسلام مهیاتر ساخته است. اکنون زمان جنگ اراده‌هاست. اگر ملت ایران در انتخابات ریاست جمهوری با اراده‌ای مستحکم بر مسیری که تاکنون طی نموده‌اند صحّه بگذارند، بی‌شک نیروی آزاد شده از این حماسه، مرزها را درخواهد نوردید و معرفی الگوی پیشرفت بر پایه عدالت اسلامی به دیگر ملل مسلمان، شکلی دیگر خواهد یافت.

اقتضائات امروز، فردی را برای ریاست جمهوری ایران می‌طلبد که ضمن اعتماد به نفس و شجاعتی برخاسته از ایمان به وعده‌های الهی، جایگاه واقعی و قدرتمند ایران را باور داشته باشد، شأن ملت بزرگ ایران را بشناسد و بر اساس آن قدم در راه ارتقاء روزافزون جایگاه بین‌المللی ایران بگذارد. نه آنکه مرعوب هیاهوی بوقچی‌های تبلیغاتی غرب شود و عزت و عظمتی را که با رشادتها و مجاهدتهای فراوان به دست آمده، به تشری از دست بنهد.

این یادداشت پیش از این در پایگاه ۱۸ ساله‌ها منتشر شده است.

و لَن تَرضی عنک الیهودُ و لا النصاری حتّی تَتّبعَ ملّتَهم

و هرگز یهودیان و ترسایان از تو راضی نمی‌شوند مگر آنکه از کیش آنان پیروی کنی

سوره بقره، آیه ۱۲۰، ترجمه فولادوند

بیش از یک هفته پیش بخشهایی از یک فیلم سخیف و اهانت‌بار نسبت به پیامبر بزرگ خدا صلی‌الله علیه و آله منتشر شد. هر کسی به نوبه خود این خاک‌پاشی به چهره خورشید را تقبیح کرد. چند خطی که این قلم می‌نویسد نفعی به ساحت قدسی حضرت ختمی مرتبت نمی‌رساند؛ بلکه صرفاً مرهمی است بر دل زار خودم.

همه می‌دانیم که سابقه توهین به رسول گرامی خداصلی‌الله علیه و آله به همان آغاز رسالت ایشان باز می‌گردد. محمدصلی‌الله علیه و آله پیش از آغاز نبوت، چهل سال در میان مردم عصرش زیست و در این سالها نه تنها به او توهین نمی‌کردند، بلکه آن‌قدر بدو اعتماد داشتند که «امین» بخواندندش.

اما همین‌که او رسالتش را اعلام کرد و پیروانی گرد او را گرفتند، آزارها شروع شد. سنگش زدند، خاک و خاکستر و حتی شکمبه گوسفند بر سر او ریختند؛ دیوانه‌اش خواندند و او را جادوگر دانستند، حصرش نمودند و در نهایت قصد جانش کردند. خلاصه آنکه عرب جاهلی آنچه در توهین و آزار می‌توانست در مقابل رسول مکرم خدا به جا آورد.

به راستی چه شد که عرب آن روزگار به ویژه قریش، پسرعموی خود، محمد امینصلی‌الله علیه و آله را سزاوار این همه آزار و توهین و جسارت دید؟ جز آنکه دعوت او در تعارض با منافع و خواسته‌های آنان بود؟ اگر پیامبر خدا مردم را به دینی فردی و بی‌دردسر دعوت می‌نمود، آیا این همه با او مخالفت می‌شد؟ قریش حتی حاضر بود در برابر دست کشیدن پیامبر از دعوتش بدو ثروت و قدرت ببخشد.

نگاهی کنیم به امروز خودمان. چرا چهل سال پیش این حجم گسترده اسلام‌هراسی وجود نداشت؟ چرا هالیوود آن زمان فیلمهای ضداسلامی تولید نمی‌کرد؟ چه شده که روز به روز بر حجم و گستردگی هجمه به اسلام افزوده می‌شود؟ سی و اندی سال قبل مردم ایران، انقلابی را به ثمر رساندند که در تعارضی آشکار با انگاره‌های جامعه‌شناسان غربی، مبتنی بر دین بود؛ دینی که نه تنها فردی و منزوی نبود بلکه دینی توأمان فردی و اجتماعی و البته عملیاتی است. در پی آن در منطقه غرب آسیا گروههای اسلامی به تدریج از اقلیت محض خارج شدند و در تمام نقاط جهان گرایش به اسلام به شکل ویژه‌ای رو به فزونی گذاشت. از همان زمان هر چه پیش آمده‌ایم بر ابعاد دشمنی غرب با اسلام افزوده شده است.

اسلام آمریکایی

به راستی اگر پیروان محمدصلی‌الله علیه و آله در دوره اخیر همچون اعصار پیشین، به پیروی از الگویی دینی ادامه می‌دادند که ضرری برای سردمداران غرب (و مشخصاً صهیونیزم جهانی) نمی‌داشت، چرا باید وارد چنین کارزار سختی با جهان اسلام می‌شدند؟ آیا تردیدی وجود دارد که آنها با تدینی که در آن به منافع آنها خللی وارد نشود کاری ندارند؟ در همین ایران پیش از انقلاب ما، دیندارانی بودند که همه مسائل و مشکلات را احاله کرده بودند بر دوش امام عصرعجّل‌الله تعالی فرجه و جز دعا برای ظهور و البته مبارزه با اهل سنت و بهائیت وظیفه‌ای برای خود نمی‌دیدند؛ و ابداً کاری به این نداشتند که مؤسس و مسبب بهائیت انگلیس است، حامی‌اش آمریکا و مرکزش اسرائیل. غرب چرا باید با چنین دینداران بی‌خطر و آزاری مبارزه کند؟ چرا غرب نه تنها به بوداییان حمله نمی‌کند، بلکه زمینه‌های ترویج عرفان بودایی را نیز در جوامع خود فراهم می‌آورد؟ اصولاً تفکر بودایی مگر چه ضرری می‌تواند برای غرب داشته باشد؟

چرا این همه شبکه ماهواره‌ای تندور سلفی و در مقابل شبکه‌های به ظاهر شیعی که مدام اختلافات مذهبی را ترویج و تهییج می‌کنند مسدود نمی‌شوند؟ شبکه‌هایی که بعضاً به صورت علنی مروج خشونت هستند و حکم تکفیر و حتی قتل مخالفان خود را می‌دهند. اما در همین حال شبکه المنار حزب‌الله مسدود می‌شود.

دوره اسلام بی‌خاصیت یا به تعبیر دقیق و بی‌نظیر خمینی کبیر، «اسلام آمریکایی»، به سر آمده است؛ اسلام مستکبران، اسلام مرفهان بی‌درد و اسلام فرصت‌طلبان. اینک دوره اسلام ناب محمدیصلی‌الله علیه و آله است؛ اسلام پابرهنگان زمین، اسلام مستضعفان، اسلام رنجدیدگان تاریخ. و بدیهی است که سرمایه‌سالاران صهیونیست و عروسکان غربیشان چنین چیزی را بر نمی‌تابند و سعی در تسکین خشم بی‌نهایت خود با هتاکی و جسارت و فحاشی دارند.

لَقَد کان لکم فی رسول ِ اللهِ اُسوهٌ حسنهٌ

قطعا براى شما در [اقتدا به] رسول خدا سرمشقى نیکوست

سوره احزاب، آیه ۲۱، ترجمه فولادوند

محمدٌ رسولُ اللهِ و الّذین معه أشداءُ علی الکفّار ِ رُحماءُ بینَهم

محمد فرستاده خدا است و کسانی که با او هستند در برابر کفار سرسخت و شدید، و در میان خود مهربانند

سوره فتح، آیه ۲۹، ترجمه مکارم شیرازی

این یادداشت در:پایگاه تازه

                    فرهنگ‌نیوز

                    شیعه‌نیوز

                    وب‌سایت ظهور

                    پایگاه أین عمار