پرش به محتوا

بایگانی

برچسب: سیاست‌بازی

خاطرات غمبار آبان ۹۸، هنوز در اذهان باقی است. دولت بدون اعلام قبلی و علی‌رغم تکذیب وزیر نفت، ناگهان بنزین را گران کرد. نتیجه حوادثی بود که کام کشور را تلخ کرد و روزهایی سیاه برای ایران رقم زد.

حالا بیش از ۶ ماه است که کشور درگیر ویروس مرموز کروناست. از ابتدای شیوع این ویروس، مدارس تعطیل شده بود. به‌نظر می‌رسد فرصت کافی برای تصمیم‌گیری وجود داشته است. تا چند روز پیش صحبت از بازگشایی مدارس در مناطق سفید و زرد با تدابیر ویژه و آغاز غیرحضوری مدارس در مناطق قرمز بود. اما به یکباره چند روز به آغاز زمان بازگشایی مدارس اعلام شد که در همه مناطق باید مدارس به صورت حضوری بازگشایی شود.

حتی اگر بپذیریم که پروتکل‌های اعلامی (که نسبت به پروتکل‌های پیش‌بینی‌شده برای مثلاً عزاداری‌ها بسیار سهل‌تر است) مؤثر و پیشگیرانه خواهد بود، نحوه اعلام تصمیمات و مدیریت و اقناع افکار عمومی برای این تصمیمات افتضاح و کاملاً غیرقابل توجیه است و طبیعی است که مردم اعتماد نکنند.

برای هیئات و عزاداری، حتما باید فضای باز می‌بود و فاصله دو متری.

حالا دولت اصرار دارد که مدارس به‌صورت حضوری بازگشایی شود؛ در فضای مسقف، فواصل کمتر، مدت طولانی‌تر، آن هم در کلاس‌هایی که اغلب تهویه مناسب ندارند و بچه‌هایی که عموماً در رعایت مسائل بهداشتی سهل‌انگاری می‌کنند.

پروتکل‌ها تغییر کردند؟ بچه‌ها نمی‌گیرند؟ قضیه چیست؟

آیا موارد متعدد بازی با روان مردم و اعتمادزدایی از سرمایه اجتماعی ناشی از بی‌عرضگی و سهل‌انگاری و بی‌کفایتی دولت و به‌ویژه شخص رئیس‌جمهور است یا تعمّدی و ناشی از خیانت است؟

راستی، روحانی نه برای جلسه رأی اعتماد وزیر پیشنهادیش به کاخ مجلس با آن سقف رفیع رفت و نه برای زدن زنگ آغاز مدارس. دانش‌آموزان حضوری مدارس را شروع کردند و او غیرحضوری زنگ را زد!

اوایل دهه هشتاد، در دوره دانشجویی کارم به کمیته انضباطی دانشگاه کشید. ماجرا این بود که برخی مسئولان دانشگاه تصمیم گرفته بودند مرا که علی‌رغم تصور قبلی، از دید آنها تبدیل به عنصری چموش شده بودم، تنبیه و مهار کنند. عمده کار هم بر دوش کارمندی بود که انصافاً قربهً‌الی‌اللّه حاضر بود برای اهداف متعالیَش دروغ هم بگوید. مرا تحت فشار گذاشتند و در ایام امتحانات برایم پرونده انضباطی تشکیل دادند؛ جالب اینکه کسی هم صریحاً حاضر نبود مسئولیت این فشارها را بپذیرد.

من جوانکی بودم در یک دانشگاه نه‌چندان بزرگ و با آدم‌هایی طرف بودم اغلب خیرخواه اما نادان و نوک‌دماغ‌بین.

اما تعجب می‌کنم از کسانی که سال‌هاست در مصادر امور هستند و هنوز نفهمیده‌اند که این‌گونه برخوردها با افراد، نه تنها آنها را مهار و خاموش نمی‌کند بلکه نتیجه عکس می‌دهد.

از دو حال خارج نیست؛ کسانی که به‌دنبال فشار بر حجت‌الاسلام زائری هستند یا از دسته خرس‌خاله‌های نادانی هستند که نمی‌فهمند نتیجه کارشان دفع حداکثری و تنگ شدن بیش‌ازپیش دایره دلبستگان به نظام اسلامی است و یا اینکه دشمنان نفوذی و تیزهوشی هستند که اتفاقاً با همین هدف چنین اقدامات محیرالعقولی را طراحی می‌کنند.

اگر قرار بود محمدرضا زائری دل از انقلاب ببُرَد، آن زمان که به زندان افکنده شد دل می‌برید.

وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم

که در طریقت ما کافریست رنجیدن

(حافظ)

زائری فرزند این نظام و انقلاب است و همواره از سر دلسوزی دیدگاه‌ها و نقدهایش را آرام و فارغ از جبهه‌بندی‌های سخیف و منفعت‌محور گفته است. می‌شود با زائری موافق نبود، اما نمی‌توان حسن نیّتش را نادیده گرفت. زائری خانه در دامنه آتشفشان بنا کرده است.

به لطف الهی احمقان (و به‌نظرم به احتمال اقوی بدخواهان) در طرد زائری از دایره علاقه‌مندان به انقلاب و نظام ناکام خواهند ماند، اما نمی‌توان اثر سوء این‌گونه اقدامات نابخردانه و شاید رذیلانه را بر بدنه اجتماعی علاقه‌مند به امثال ایشان نادیده انگاشت. اولین نتیجه چنین کارهایی، دلسرد شدن جمعی، از انقلاب خواهد بود. همان چیزی که دشمنان کشور برایش برنامه‌ریزی می‌کنند، دشمن‌تراشی و ضدانقلاب‌سازی؛ باعث تحیّر و تأسف است که عواملی مدعی انقلابی‌گری عمله بی‌جیره و مواجب دشمن شوند.

قیمت ارز دچار تلاطم شدید می‌شود و در عرض چند روز از دوبرابر و سه‌برابر می‌گذرد. قیمت طلا و سکه رکورد می‌زند. به‌تبع اینها بازار اجناس مختلف نیز دچار نوسانات شدید می‌شود. با همه اینها تا مدت‌ها صدایی از آقای حسن روحانی، رئیس‌جمهور محترم، در نمی‌آید.

ده‌ها کودک بی‌گناه یمنی، طی جنایتی هولناک، پاره پاره می‌شوند. با فاصله کمی در جنایت کثیف دیگری این‌بار ده‌ها نوجوان افغانستانی پر پر می‌شوند. این بار کلا صدایی از این بنده خدا صادر نمی‌شود.

حقیقتش با خودم می‌گفتم شاید این طفلی به دلیل اضطرابات وارده، دچار مشکل تکلم شده و همین چند کلمه که گهگاه به‌زور و باتأخیر می‌شنویم را هم به ضرب شکستن تخم کفتر در دهانش می‌گوید.

تا اینکه دیدم نه؛ از حادثه ریزش پل در ایتالیا اندکی نگذشته که پیام تسلیت جنابشان صادر می‌شود.

فهمیدم ماجرا، مشکل تکلم نیست. مشکل از بسامد صدای شرقی و اسلامی ما ایرانی‌ها و هم‌کیشانمان است که ظاهراً در محدوده شنوایی حضرتشان تعریف نمی‌شود. گویا که ما با رئیس دولت یا یک مقام اروپایی مواجهیم. شاید هم بنابر ایده رفقایشان مدیر از خارج وارد کردیم!

اگر پس‌فردا صدای طلبه‌ای مثلاً از قم بلند شود که: «آی ملت! این بابای فرنگی، لباس مرا مثل شخصیت فیلم مارمولک کش رفته است» من یکی که تعجب نمی‌کنم.

Iran's President Hassan Rouhani listens to a question during a news conference on the sidelines of the 69th United Nations General Assembly at United Nations Headquarters in New York September 26, 2014.  REUTERS/Adrees Latif

الف ـ ابتکار عمل جسورانه و قابل تقدیر تنها وزیر جوان دولت سالمندان، محمدجواد آذری جهرمی، در اعلام فهرست دریافت‌کنندگان ارز دولتی برای واردات موبایل، باعث شد اعلام فهرست کامل ارزبگیران از سوی دستگاه‌های دولتی به مطالبه عمومی تبدیل شود.

ب ـ رئیس‌جمهور در همایش قوه قضائیه از دستور خود مبنی بر انتشار فهرست دریافت‌کنندگان ارز دولتی در زمان نوسانات اخیر، خبر داد.

ج ـ وزیر صنعت و تجارت با توجیهات محافظه‌کارانه (و شاید منفعت‌اندیشانۀ) همیشگی، تلویحا با اجرای دستور رئیس‌جمهور مخالفت کرد و آن را جنگ با بخش خصوصی دانست. البته به تدریج مقاومت‌ها در برابر این اقدام با فشارهای رسانه‌ای و عمومی و اصرار مسئولان بر انجام این دستور کاهش یافت.

د ـ چند روز پیش‌تر در پی انتشار نامه جنبش عدالتخواه به دادستان تهران درباره ویلای سردار فیروزآبادی و فشارهای روانی و رسانه‌ای متعاقب آن، نامبرده ناچار شد بالاخره این ملک را تخلیه کرده، به نهاد مالک تحویل دهد.

هـ ـ رهبر انقلاب در دیدار امسال با مسئولان دستگاه قضا، بار دیگر و این‌بار صریح‌تر و جزئی‌تر معرفی قضات صادق و برجسته و در مقابل معرفی و تشهیر قضات و کارکنان متخلف در دستگاه قضایی را مطالبه کردند.

و ـ گاهی پیش آمده که تخلفاتی (مانند فیش‌های نجومی و پرونده املاک شهرداری و یا تخلف فلان‌قاضی در چهارمحال و بختیاری) افشا شده و یا درباره ابهاماتی (از قبیل عملکرد امام جمعه سابق شیراز) سؤال و انتقاد شده است، اما پیش از آنکه با متخلفان برخورد قاطعی صورت بگیرد، افشاکنندگان و منتقدان نقره‌داغ شده‌اند.

ز ـ آنچه بسیار حائز اهمیت است، تبدیل شدن شفافیت و اطلاع‌رسانی از الگوی اقدامات هیجانی، موردی و سلیقه‌ای به فرایندی دائمی، منظم و قابل ارزیابی است. باید بتوانیم بر مصلحت‌اندیشی‌های بیجا و کوته‌بینانه چیره شویم و افشاکنندگان تخلفات نه تنها تحت تعقیب قضایی قرار نگیرند بلکه تشویق شوند. باید به تدریج سازوکارهایی برای شفاف‌سازی در عرصه‌های مختلف اقتصادی و تصمیم‌گیری کشور پیش‌بینی و مستقر کرد تا ضمن جلوگیری از بخش عمده‌ای از مفاسد و رانت‌ها و اخلال‌های اقتصادی، اعتماد مردمی به حاکمیت به شکل قابل توجهی تقویت و از رواج بسیاری شایعات و ابهامات بی‌دلیل جلوگیری شود. شفافیت هیجانی و مقطعی ممکن است چند باری و در کوتاه‌مدت جواب بدهد، اما در بلندمدت نه تنها خاصیتی ندارد و بی‌اعتمادی بیشتر را موجب می‌شود، بلکه محتمل است به ابزاری برای گروکشی و تصفیه‌حساب‌های سیاسی و گسترش و تعمیق فساد نیز تبدیل شود.

مرداد ۱۳۹۰ انتشار ویژه‌نامه روزنامه ایران با عنوان خاتون، واکنش‌های تندی به ویژه از سوی برخی حوزویان در پی داشت، تا جایی که برای آن پرونده قضایی نیز تشکیل شد. دعوا هم بیشتر حول موضوع چادر به عنوان نوعی از حجاب و رنگ آن بود.
حالا تقریبا شش سال پس از آن، حسن روحانی، رئیس‌جمهور، که علی‌الظاهر ملبّس به لباس روحانیت شیعه است، سخنان عجیبی ​بر زبان رانده که با اساس اعتقادات شیعه مبنی بر بطلان مسیر سقیفه در خلافت بعد از رسول‌الله در تعارض واضح است.
قضیه چیست که یک اظهار نظر در یک ویژه‌نامه با مخاطبی محدود درباره کیفیت حجاب، نه اصل این واجب شرعی (که در جوانب آن میان اهل فن اختلافات زیادی است) آن‌گونه صدای اهل قم را به آسمان رساند اما حالا اظهارات شخص رئیس‌جمهور در جمعی عمومی، درباره اعتقادات اساسی شیعه موجد واکنش خاصی از حوزه علمیه نشده است؟
آیا ماجرا به هم‌لباس بودن روحانی با آقایان مرتبط است و باید برخی نظریات شاذ درباره الیگارشی آخوندی را باور کرد؟
یا اینکه نکند اهمیت احکام فقهی از اساس اعتقادی شیعه بیشتر است؟
شاید هم در این شش سال کشفیات جدیدی در حوزه اعتقادات و احکام شیعی رخ داده که نتیجه‌اش تحمل سخنان سهمگین روحانی از سوی فضای غالب حوزوی بوده است؟
خلاصه هر چه هست کاش زودتر برای ما هم روشن شود تا از این حیرت به درآییم.

شاید نمایندگی در شرایط عادی و تصمیم‌گیری‌های متعارف چندان سخت نباشد ولی خیلی مهم است که نماینده منتخب در بزنگاه‌ها بتواند تصمیم صحیح اتخاذ کند.

به اعتقاد من دوره یکی‌دوهفته‌ای تبلیغات انتخاباتی زمینه خوبی برای شناسایی شخصیت نامزدهاست؛ همین دوره خود یک بزنگاه است. تلاش کاندیداها در این فرصت محدود رقابتی، معرفی بیشتر خود و کسب رأی بالاتر برای ورود به مجلس است. بسیاری ناخودآگاه علی‌رغم شعارها و مبانی و اصول رسمی‌شان هر کاری می‌کنند تا بیشتر دیده شوند. به تعبیری، رأی‌آوری به هر قیمت.

حال هر چقدر نامزد انتخابات بتواند در این دوره کوتاه بر ناپختگی‌ها غلبه کند یا وسوسه‌های نفسانی و شهوت قدرت او را به دست یازیدن به هر ترفند و روش نادرستی واندارد، احتمال آنکه در دوره چهارساله هم در بزنگاه‌ها تصمیمات درست بگیرد یا در برابر وسوسه‌ها و تطمیع‌ها و تهدیدها سلامت خود را نگه دارد بیشتر است.

به زعم من آن کاندیدای ریاست جمهوریِ سال‌ها پیش که با همه شایستگی‌هایش، از هول رأی‌آوری و احتمالاً به توصیه مشاوران‏ انواع عکس‌ها را با تیپ‌ها و حالات مختلف حتی با هواپیما برای تبلیغاتش استفاده و هزینه‌های گزافی را برای تبلیعات خرج کرد‏ آن‌قدر پخته نبود که بتواند در دوره ریاست جمهوری و در شرایط بحرانی و حساس مشاوره‌های غلط و بعضاً منفعت‌طلبانه را به درستی تشخیص دهد.

آن کاندیدایی که علی‌رغم ژست شیک و مجلسی و تخصص‌نمایی،‏ برای رأی‌آوری بدون هیچ سابقه ورزشی، مدیریت هیئت‌های ورزشی را بر عهده می گیرد یا از رزمی‌کاران امضا جمع می‌کند، برای روزهای بحران و شرایط ویژه آن‌قدرها قابل اعتماد به نظر نمی‌رسد. چه ضمانتی است که چنین کسی در آن شرایط منافعش را بر مصالح کشور ترجیح ندهد؟ اصولاً چقدر تشخیص چنین فردی قابل اتکاست؟

چرا من باید به آن فرد محترم دیگر که برای رأی‌آوری فهرست مورد پسندش در دوره‌های پیشین از جایگاهش سوءاستفاده کرده و هوالمطلوب تراشیده است، اعتماد کنم و اختیار قانونگذاری را به او بسپارم؟

بانوانی که با ترفندهای مختلف تصویر بصری متفاوتی از خود در تبلیغاتشان چاپ می‌کنند چه؟

کسی که برای جلب رأی هر کاری می‌کند یا خدای ناکرده حاضر است به هر عمل کثیفی دست بزند، فرداروز نیز برای حفظ و گسترش منافعش بر سر هر چیزی معامله خواهد کرد.

دوره تبلیغات، مانور خوبی است تا ضمیر ناخودآگاه افراد را در شرایط حساس و بزنگاه بهتر بشناسیم.

پیش‌نوشت:

نوشته زیر را از ابتدا برای انتشار در شبکه مجازی اینستاگرام و تلگرام نوشتم و مدتها پیش در همان فضا هم منتشر نموده‌ام. اما شبکه‌های مجازی اساساً با حافظه تاریخی میانه خوبی ندارند. روی همین حساب با مدتها تأخیر این چند خط را می‌گذارم روی وبلاگ. البته تاریخ درج شده، همان تاریخ نگارش است، نه انتشار.

انّ اکرمکم عند الله اتقاکم/ قرآن کریم، سوره حجرات، آیه ۱۳

ای کاش رئیس جمهور محترم و حقوقدان که لباس دین بر تن کرده است، همان‌طور که از شدت علاقه به نقد، منتقدان کم‌سوادش را می‌نوازد و همزمان با حواله‌کرد آنها به جهنم، کمی هم به این آیه مشهور و کلیدی بیندیشد تا شاید لباسش بر قامتش برازنده‌تر بنماید.

ای کاش جناب روحانی که به فرانسوی‌های قدبلند خوش‌تیپ و باحال، بابت حملات تروریستی پاریس فوراً تسلیت گفت ـ‌و البته بعد یادش آمد که روز قبلش در لبنان هم حمله تروریستی صورت گرفته و مجبور شد تسلیت بگویدـ حالا هم کسی به یادش بیاورد که شیعیان سیاهپوست نیجریه هم، انسان‌اند و هم‌نوع ـ‌حتی اگر مسلمان نمی‌بودندـ و بد نیست تسلیتی بگوید و احیاناً محکوم کند عمل ارتش نیجریه را. مگر نه اینکه امام خمینی ـ‌که حضرات خود را منتسب به او می‌دانندـ این انقلاب و پیام جهانی‌اش را متعلق به مستضعفان و پابرهنگان می‌دانست؟ شاید هم از آنجایی که به گفته کارشناسان، نیجریه به شدت تحت نفوذ آمریکاست، ترس از دلخوری کدخدا مانع از محکوم کردن این اتفاق شده است!؟

اصلا بی‌خیال قرآن و دین و آرمان‌ها و امام. فرض بگیرید مشابه این اتفاق در جایی برای یکی از همفکران و طرفداران آمریکا می‌افتاد. واکنش آمریکا چه بود؟ احتمالاً تا سرحد دخالت مستقیم هم پیش می‌رفت، آنچنان که در جاهایی مثل اوکراین اتفاق افتاد. ای کاش آقای روحانی و دستگاه سیاست خارجی‌اش دست‌کم این قدر جسارت داشتند که حمایت از همفکران را از آمریکایی‌ها بیاموزند.