پرش به محتوا

بایگانی

برچسب: سیاست خارجی

پیش‌نوشت:

نوشته زیر را از ابتدا برای انتشار در شبکه مجازی اینستاگرام و تلگرام نوشتم و مدتها پیش در همان فضا هم منتشر نموده‌ام. اما شبکه‌های مجازی اساساً با حافظه تاریخی میانه خوبی ندارند. روی همین حساب با مدتها تأخیر این چند خط را می‌گذارم روی وبلاگ. البته تاریخ درج شده، همان تاریخ نگارش است، نه انتشار.

انّ اکرمکم عند الله اتقاکم/ قرآن کریم، سوره حجرات، آیه ۱۳

ای کاش رئیس جمهور محترم و حقوقدان که لباس دین بر تن کرده است، همان‌طور که از شدت علاقه به نقد، منتقدان کم‌سوادش را می‌نوازد و همزمان با حواله‌کرد آنها به جهنم، کمی هم به این آیه مشهور و کلیدی بیندیشد تا شاید لباسش بر قامتش برازنده‌تر بنماید.

ای کاش جناب روحانی که به فرانسوی‌های قدبلند خوش‌تیپ و باحال، بابت حملات تروریستی پاریس فوراً تسلیت گفت ـ‌و البته بعد یادش آمد که روز قبلش در لبنان هم حمله تروریستی صورت گرفته و مجبور شد تسلیت بگویدـ حالا هم کسی به یادش بیاورد که شیعیان سیاهپوست نیجریه هم، انسان‌اند و هم‌نوع ـ‌حتی اگر مسلمان نمی‌بودندـ و بد نیست تسلیتی بگوید و احیاناً محکوم کند عمل ارتش نیجریه را. مگر نه اینکه امام خمینی ـ‌که حضرات خود را منتسب به او می‌دانندـ این انقلاب و پیام جهانی‌اش را متعلق به مستضعفان و پابرهنگان می‌دانست؟ شاید هم از آنجایی که به گفته کارشناسان، نیجریه به شدت تحت نفوذ آمریکاست، ترس از دلخوری کدخدا مانع از محکوم کردن این اتفاق شده است!؟

اصلا بی‌خیال قرآن و دین و آرمان‌ها و امام. فرض بگیرید مشابه این اتفاق در جایی برای یکی از همفکران و طرفداران آمریکا می‌افتاد. واکنش آمریکا چه بود؟ احتمالاً تا سرحد دخالت مستقیم هم پیش می‌رفت، آنچنان که در جاهایی مثل اوکراین اتفاق افتاد. ای کاش آقای روحانی و دستگاه سیاست خارجی‌اش دست‌کم این قدر جسارت داشتند که حمایت از همفکران را از آمریکایی‌ها بیاموزند.

مسئولیت جوانان ایرانی در قبال پیام رهبری به جوانان غربی

نامه رهبر معظم انقلاب اسلامی خطاب به جوانان اروپا و آمریکای شمالی، که رسانه های غربی از آن به عنوان نامه غیرمنتظره یاد کرده‌اند الگوی خوبی است از دیپلماسی عمومی؛ گفتگوی بدون واسطه با مخاطب عمومی فارغ از رسوم و عرف‌های واقعی یا خودساخته و دست و پاگیر دیپلماتیک. تبیین این الگو و بازفهم دیپلماسی عمومی در شرایط غلبه دیپلماسی لبخند که برخی مسئولان، هر هجمه سیاسی یا رسانه‌ای و روانی را تنها با لبخندهای بی‌نمک پاسخ می‌دهند، خود مجالی دیگر می‌طلبد.

اما این نامه به جز مخاطب اصلی از منظری متفاوت مخاطب دیگری هم دارد؛ این مخاطب کسی نیست جز جوانان مسلمان و انقلابی ایران. ما باید این سؤال جدی را از خود بپرسیم که چه وظیفه‌ای در قبال این نامه و محتوای آن داریم. آیا این نامه به صرف صدور از سوی رهبر انقلاب به مقصود خود رسیده است؟

آیت‌الله خامنه‌ای در نامه خود اشاره‌ای دارند به شکسته شدن مرزهای جغرافیایی به وسیله ابزارهای ارتباطی؛ به نظر می‌رسد همین اشاره وظیفه ما را هم مشخص می‌سازد. استفاده از ظرفیت انواع ابزارهای ارتباطی نوین به ویژه شبکه‌های مجازی که اتفاقاً اصلی‌ترین کاربران آن جوانان هستند، مهم‌ترین اولویتی است که باید برای آن برنامه‌ریزی و اقدام کرد. اکنون نیازمند اشخاص دغدغه‌مندی هستیم که نگاهشان به ابزارهای نوین ارتباطی فراتر از تفریح و گذران وقت و حضورشان در این شبکه‌های ارتباطی معطوف به برداشتن قدمی در مسیر صدور انقلاب و معرفی اسلام ناب باشد.

آشنایی و تسلط به زبان‌های خارجی، عضویت فعال در شبکه‌های مجازی و برقراری ارتباط هوشمندانه، تدریجی، برنامه‌ریزی‌شده و البته اعتمادآمیز با مخاطبان غیرایرانی مقدماتی است که تدارک آنها برای تحقق این رویکرد ضروری و فوری است.

مرحله بعدی پرداختن به موضوعاتی است که می‌تواند به آشنایی بی‌پیرایه مخاطب با اسلام منجر شود. از قبیل معرفی اسلام ناب و آموزه‌های مترقی آن که قطعاً مورد توجه بشر بحران‌زده امروز خواهد بود یا منافع مشترکی که جبهه استکباری و صهیونیسم با تروریست‌های به ظاهر مسلمان از اسلام‌هراسی می‌برند یا نشر واقعیات درباره برخی حقایق که از سوی کارتل‌های رسانه‌ای غربی سانسور می‌شود و یا سؤال از این حقیقت مهم که حتی اگر هولوکاست ـ با همه ابعاد ادعایی ـ حقیقت داشته باشد‏ چرا باید مسلمانان و فلسطینیان تاوان جنایات آلمان نازی را بدهند. حتی تصریح رهبر انقلاب نسبت به بی‌صداقتی و ناراستی سیاستمداران غربی نیز می‌تواند دستمایه خوبی برای گفتگو و تنویر افکار باشد.

در کنار آنچه گفته شد، حضور دانشجویان ایرانی مقیم خارج از کشور نیز ظرفیت دیگری برای پاک کردن غبار از چهره اسلام واقعی است. نکته‌ای که در پیام ایشان به نشست اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان در اروپا نیز مشهود است. دانشجویان متدین ایرانی با هر گرایش سیاسی، می‌توانند ذهن جوانان دیگر کشورها را به حقایق پشت پرده اسلام‌هراسی متوجه سازند.

شرایط جدید عربستان بعد از مرگ ملک عبدالله، فرصت مناسبی است تا چهره‌ای متفاوت با آنچه تاکنون از اسلام به سبک بی‌غیرت سعودی و خشن طالبانی و داعشی ارائه شده است، عرضه شود. اکنون ما فرصت مناسب‌تری داریم برای معرفی اسلام ناب.

این یادداشت پیش از این در روزنامه شهرآرا، دوشنبه ۶ بهمن ۹۳ منتشر شده است.

این یادداشت در: ایرنا (خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران) به نقل از شهرآرا

حمله تروریستی به سفارت ایران در بیروت، اعلام جنگ رسمی گروههای تکفیری تحت حمایت صریح عربستان و برخی دولتهای غربی، به جمهوری اسلامی به حساب می‌آید. گروههایی که گرچه تظاهر به اسلام می‌کنند، اما چه کسی است که نداند ولیده نحس و نجس دستگاههای جاسوسی غرب و صرفاً تأمین کننده منافع دشمنان جمهوری اسلامی و جبهه مقاومت، به ویژه رژیم مجعول صهیونیستی هستند. پیش از این، منافع ایران در لبنان، بارها مورد تعرض قرار گرفته است و جریانهای نزدیک به جمهوری اسلامی مورد هجوم و حمله واقع شده‌اند. اما عملیات انتحاری ضد سفارت ایران علنی‌ترین شکل تعرض به جمهوری اسلامی در لبنان است.

به نظر می‌رسد به دلایلی حضور نظامی ایران در لبنان به صورت جدی، رسمی و علنی از هر زمانی ضروری‌تر شده است.

۱ـ لبنان کشوری ویژه و متفاوت است. مفهوم وطن و عرق میهنی در مقابل تعلقات طایفه‌ای از اهمیتی به مراتب پایین‌تر برخوردار است. طوایفی که بسیاری از آنها رسماً از سوی برخی دیکتاتوریهای عربی و حتی کشورهای غربی حمایت مالی و سیاسی می‌شوند. گروههای شبه‌نظامی وابسته به طوایف، معمولاً از ارتش لبنان قوی‌تر بوده‌اند؛ ارتشی که در یکی از تجاوزات اسرائیل به خاک لبنان اعلام بی‌طرفی می‌کند! از همین رو از دیرباز جنگهای داخلی و درگیریهای طایفه‌ای در لبنان فراوان بوده است و معمولاً از طرقی غیر از اعمال قدرت دولت و ارتش فیصله یافته است. فتنه‌انگیزی و التهاب‌آفرینی دول عربی و غربی نیز در لبنان امری عادی و روزمره است. نتیجه آنکه از لحاظ سیاسی و نظامی روزگار در لبنان همواره بی‌ثبات و پرچالش می‌گذرد. در چنین شرایطی چگونه می‌توان از دولتی که توانایی سرکوب گروههای تکفیری غیربومی مستقر شده در برخی اردوگاهها را ندارد، توقع حفظ امنیت دیپلماتیک جمهوری اسلامی و در مرحله بالاتر منافع مشروع و طبیعی دوجانبه را داشت؟ این امر یکی از مسائلی است که ضرورت ایجاد پایگاه نظامی جمهوری اسلامی در لبنان را با هدف حفظ امنیت و منافع ایجاب می‌نماید. شکی نیست که به تبع این حضور، ثبات سیاسی و نظامی در لبنان نیز ارتقا خواهد یافت.

139208281440142421569774

۲ـ منافع ملی و ایدئولوژیک جمهوری اسلامی در لبنان غیرقابل انکار و البته فراوان است. حزب‌الله به عنوان یکی از مهم‌ترین اجزاء محور مقاومت و متحد ایران، همواره از سوی جریانهای داخلی و رژیم مجعول اسرائیل مورد تهدید و حمله سیاسی و نظامی قرار می‌گیرد. این نه تنها حق، بلکه وظیفه بدیهی جمهوری اسلامی است که از متحدان استراتژیک خود به روشهای مختلف دفاع نماید. حضور نظامی ایران در لبنان برای دفاع از منافع و متحدان خود، بسیار مؤثر خواهد بود.

۳ـ دولت جعلی صهیونیستی هیچ ابایی از ابراز دشمنی نسبت به جمهوری اسلامی و تهدید علنی ایران به جنگ ندارد. از دیگرسو ایالات متحده در اطراف ایران، پایگاههای متعدد نظامی دایر نموده است و غرض خود را از ایجاد آنها نیز مبنی بر مهار ایران مخفی نمی‌کند. ایجاد پایگاه نظامی در لبنان و همسایگی فلسطین اشغالی، پاسخی عینی به گزافه‌گویی اسرائیلی‌هاست و این واقعیت را برای دولت جنگ‌طلب اسرائیل تبیین خواهد کرد که جمهوری اسلامی در قبال تهدیدات احمقانه مقامات صهیونیست دست و پا بسته نخواهد بود و حمله نظامی به ایران، به مثابه یک بازی کودکانه نیست، بلکه نتایج غیرقابل باوری را در پی خواهد داشت. از طرفی این اقدام برای دولتمردان آمریکا نیز این پیام را در بر خواهد داشت که تهدید جمهوری اسلامی و منافعش آن هم در مرزهای ایران، بی‌پاسخ نخواهد بود و اسرائیل به عنوان متحد استراتژیک و عزیزتر از جان آمریکا، تنها اولین هدف پس از هرگونه عمل نابخردانه از سوی آنان به شمار خواهد آمد.

ایفای نقش مؤثر در منطقه و جهان، پیشبرد اهداف بلندمدت سیاسی و اقتصادی و تأمین و تضمین منافع ملی و ایدئولوژیک برای جمهوری اسلامی الزاماتی دارد که دیر یا زود باید آنها را محقق ساخت.

به گزاره‌های زیر دقت کنید:

  1. پس از انتخابات ۲۴ خرداد رهبر انقلاب مکرراً ضمن تأکید بر ضرورت ادامه رشد علمی کشور، چندبار نسبت به کند شدن شتاب آن تحت تأثیر مسائل مختلف هشدار دادند. ایشان در مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری و دیدار با هیئت دولت در هفته دولت نیز، مسائل اقتصادی و علمی را برای استحکام ساخت درونی اقتدار ملی، دارای اولویت جدی دانستند.
  2. پس از اعتماد نکردن نمایندگان مجلس به وزیر پیشنهادی علوم، تحقیقات و فناوری، فردی به عنوان سرپرست و البته گزینه احتمالی وزارت مطرح شد که از لحاظ سیاسی به مراتب پرحاشیه‌تر است. عملکردهای توفیقی در مدت سرپرستی نیز، کم حاشیه‌ساز نبوده است.
  3. معاون پیشین علمی و فناوری ریاست جمهوری به جلسات هیئت دولت دعوت نمی‌شد تا جایی که شایعاتی مبنی بر احتمال حذف این معاونت به گوش می‌رسید. جالب اینکه اول‌بار این خبر را بی‌بی‌سی فارسی منتشر ساخت. پس از این شایعات بود که انتصاب معاون جدید علمی و فناوری با تأخیر صورت پذیرفت.
  4. رئیس جمهور، مرد پرمنصب و مشغله این روزها، اکبر ترکان را که به اعتراف خودش در حد چای خوردن با سازمان فضایی ایران آشنایی دارد، به سرپرستی این سازمان منصوب نموده است. بهانه البته، بحث اصلاح ساختار و مدیریت است.
  5. حدود سه هفته پیش خبری منتشر شد از قول وزیر کار مبنی بر اعتراض وزیر نفت به شرایط و حتی پیش رفتن وی تا مرز استعفا!
  6. برخی مقامات دولت موسوم به تدبیر و امید، مکرراً و به شکلی که گاهی اغراق‌گونه می‌نماید، از تلاش برای بهبود روابط خارجی و تأثیر مثبت آن بر مشکلات اقتصادی و تحریمها سخن می‌گویند.

شواهدی از قبیل آنچه آمد گویای آن است که به‌رغم اهمیت موضوع و تأکید رهبر انقلاب، موضوع پیشرفت علمی و شتاب آن، همچنین لزوم پیوستگی اقتصاد و صنعت با پیشرفت علمی، اولویت چندانی برای دولت یازدهم ندارد؛ گرچه قطعاً این غفلت، سهوی و از روی بی‌توجهی است و تعمّدی در کار نیست. متأسفانه این‌گونه به نظر می‌رسد که دولت، برخلاف نام تدبیر و امیدی که بر خود نهاده است، به عوض آنکه نگاهش برای حل مسائل و پیشرفت کشور به قابلیتها و استعدادهای درونی چه در حوزه اقتصاد و چه در حوزه علم بومی باشد، به استمداد از طرفهای خارجی امید بسته است؛ که البته بارها بهانه‌جویی و بی‌صداقتی خود را اثبات نموده‌اند. و چنین بر می‌آید که برخی مؤثران در دولت نیز برای اغراق هرچه بیشتر در اهمیت ماجرا به اجرای نمایشهای سیاسی نیز دست یازیده‌اند.

تأکید بی‌اندازه دولتمردان بر بهبود روابط با دولتهای معارض ایران در غرب و عملکرد اعجاب‌آور و شتاب‌آلود هیئت ایرانی در سفر نیویورک نشان از آن دارد که همت اصلی دولت برای حل مسائل و مشکلات، مبتنی بر نگاه به بیرون است. این نگاه مستلزم یک مقدمه بدیهی است که شرط کافی (و نه تنها لازم) حل مشکلات کشور، کمک و توجه بیرونی است که اگر نباشد، معضل و مشکلی برطرف نخواهد شد. این بدان معناست که مسئولان دولت سوء مدیریتها و ضعفهای داخلی را چندان که باید در این مسائل و معضلات مهم نمی‌دانند.

ساده‌انگاری است اگر گمان کنیم کشورهای غربی به‌ویژه آمریکا به راحتی از تحریمها و موانعی که برای دولت و ملت ایران ایجاد نموده‌اند صرف نظر خواهند کرد؛ خصوصاً آنکه برخی حرکات عجولانه و گافهای دیپلماتیک این توهم را برای آنان ایجاد نموده است که با فشار بیشتر می‌توانند امتیازاتی را از ملت ایران بگیرند.

New York John Kerry, Mohammad Javad Zarif, Catherine Ashton

آنچه آمد منافاتی با ضرورت توجه به سیاست خارجی و دیپلماسی از نوع سنتی یا عمومی‌اش ندارد؛ بلکه سخن بر سر اولویتها و توجه متعادل به همه ابعاد مسائل کشور و راه‌حلهای آن است.

نکته قابل تأمل آن است که تداوم اظهارات و احتمالاً اقدامات خصمانه دولت آمریکا، به مرور زمان توقع ایجاد شده بین برخی لایه‌های عمومی برای بهبود شرایط را دچار نوعی سرخوردگی خواهد کرد.

از سویی اقدامات پرعجله دستگاه دیپلماسی در زمینه ارتباط با آمریکا در شرایطی است که دولت واشنگتن درگیر مشکلات متنوع داخلی و خارجی است. از طرفی معضل بدهیها و بودجه دولت و از طرف دیگر و مهم‌تر انزوا و شکست برنامه جنگ‌طلبانه در سوریه. حال باید متولیان امر پاسخ دهند که چرا در چنین شرایطی این‌قدر ذوق‌زده دست دوستی به سوی آمریکایی‌ها گشودند. آن هم به سوی دولتی که حتی یک هفته هم ژست لبخندآمیز خود را نگه نداشت و به سرعت پرخاش و توهین‌هایش را از سر گرفت.

باید اذعان کرد که دیدار وزرای خارجه ایران و آمریکا و تماس تلفنی کذایی، بیش از آنکه سودی برای ایران داشته باشد، به ترمیم چهره اوباما پس از ناکامی در همراه‌سازی متحدانش در حمله به سوریه کمک کرد. و نیازی به گفتن نیست که می‌تواند به همین میزان در دل دولتها و ملتهای محور مقاومت و مستضعفان جهان ایجاد نگرانی کند.

خلاصه آنکه رسیدن به توفیق در رفع موانع و حل مشکلات، مبتنی بر نگاه برون‌گرا چنان‌که آمد نه تنها گرهی را نخواهد گشود بلکه آن را کورتر خواهد کرد.

و نهایتاً اینکه امید است اظهارات رئیس محترم جمهور مبنی بر کوچک بودن گام برداشته شده در نیویورک و در پیش بودن گامهای بزرگ‌تر ارتباطی با بی‌توجهی‌ها و بی‌مهری‌ها به حوزه علم و فناوری در یکی دو ماه اخیر نداشته باشد.

این جملات از شیخ شیرین‌سخن، سعدی شیرازی حسن ختام خوبی است:

حکیمان گفته‌اند آب حیات اگر فروشند فی‌المثل به آبِ روی، دانا نخرد؛ که مردن به علّت، به از زندگانی به مذلّت.

گلستان سعدی/ باب سوم، در فضیلت قناعت/ حکایت نهم

وقتی رژیم سلطنتی، در پی انقلاب اسلامی مردم ایران سقوط کرد، شاید کمتر تحلیلگری می‌توانست تصویر روشنی از آینده جمهوری اسلامی و جایگاه بین‌المللی آن ارائه دهد. جدای از ناظرانی که جنگ داخلی را حتمی می‌دانستند و یا بر این اعتقاد بودند که جمهوری اسلامی نهایت تا زمان حیات امام خمینی دوام خواهد آورد، تنها گروه اندکی از اندیشه‌ورزان که از ذکاوت بیشتر و آینده‌نگری بهتری برخوردار بودند، بروز انقلاب اسلامی را نه یک رویداد داخلی که زلزله‌ای در مکاتب شرقی و غربی و باعث برهم خوردن معادلات و جبهه‌بندیهای ایدئولوژیک و سیاسی می‌دانستند؛ اما همین گروه نیز گمان نمی‌بردند که ایران در آینده‌ای نه چندان دور به قدرتی بزرگ و اثرگذار تبدیل شود.

واقعیت آن است که میان ایرانی که به نیابت از اربابان غربی، ژاندارم منطقه بود، با ایرانی که مستقل از ابرقدرتها، خود به قدرت و بازیگری فرامنطقه‌ای تبدیل شده، فاصله‌ای باورنکردنی است. اکنون جمهوری اسلامی نه تنها در منطقه پیرامونی خود نفوذ و حضور گسترده‌ای دارد، بلکه در بسیاری مناطق دیگر جهان به ویژه آمریکای جنوبی، بیخ گوش ایالات متحده نیز در حال نقش‌آفرینی است.

از این منظر، انتخابات ریاست جمهوری یازدهم، چگونه قابل بررسی و ارزیابی است؟ به نظر می‌رسد سه محور در این بررسی موضوعیت دارد؛ وضعیت منطقه و جهان، الزامات بین‌المللی انتخابات و انتخاب‌شونده و نتایج بین‌المللی این انتخابات.

جهان ۱۳۹۲ با جهان ۱۳۵۷ تفاوتهای عمیقی دارد. پس از انقلاب ایران، جنبشهای ضد استعماری و ضد استبدادی زیادی به تأسی از این نهضت پاگرفت. بلوک شرق در اوج سیطره ظاهری کمونیسم بر نیمی از عالم به ناگاه فروریخت. در همین سالها فلسطین با انتفاضه جانی دوباره یافت و قدرتی خارق‌العاده به نام حزب‌الله در لبنان ظهور کرد که طبل رسوایی افسانه شکست‌ناپذیری اسرائیل را نواخت. این‌همه، ظهور قدرت و جبهه‌ای نوین به نام اسلام را در دنیا نوید می‌داد. تا اینکه بیداری اسلامی در شمال آفریقا و غرب آسیا آغاز شد. گرچه جبهه استکبار از هیچ تلاشی برای انحراف موج اسلام‌خواهی و بازگشت ملل مسلمان به اصل خویش فروگذار نکرده است؛ از اسلام‌هراسی و انگشت‌نما کردن اسلام‌گرایان تقلبی افراطی همچون القاعده و طالبان گرفته تا سعی بر به کژراهه کشاندن برخی انقلابهای متأثر از بیداری اسلامی و بزرگ نمودن اسلام‌گرایان تقلبی تفریطی همانند دولت به ظاهر اسلام‌گرای ترکیه. اما به هر حال جهان ۱۳۹۲ آن چیزی نیست که مقبول صهیونیسم، آمریکا و جبهه غرب باشد. به آنچه آمد اضافه کنید، بحران اقتصادی ادامه‌دار در اروپا و آمریکا را. در کنار همه اینها مناقشات و اختلافات ایران با مدعیان کدخدایی جهان بر سر موضوعات مختلف به ویژه فعالیتهای هسته‌ای ایران داستانی دیگر است. مناقشاتی که علی‌رغم سالها فشار سیاسی و تحریم اقتصادی، نه تنها ایران در آنها عقب‌نشینی نکرده، بلکه گذر زمان شرایط را به سود ایران تغییر داده است.

حال در چنین شرایطی طبیعی است اگر انتخابات ریاست جمهوری در ایران برای دوست و دشمن مهم تلقی شود. دوستداران ایران و انقلاب اسلامی، امید دارند تا حضور گسترده مردم و انتخاب شخصی معتقد به آرمانهای اصیل انقلاب، بار دیگر روح امید را در میان ملل مستضعف بدمد. در مقابل بدیهی است حضور کم‌رنگ مردم در انتخابات و یا انتخاب شخصی که دم از مصالحه با جهان استکبار بزند، موجبات دلسردی دوستداران انقلاب اسلامی در جهان را فراهم می‌آورد و آنان را از قدم نهادن در مسیری مشابه راه انقلاب مردم ایران و جمهوری اسلامی مأیوس می‌سازد.

از سوی دیگر دشمنان اسلام و ایران اسلامی، مترصد خوشه‌چینی از سالها توطئه سیاسی و اقتصادی بر ضد ملت ایران‌اند. آنان آرزو دارند که فشارهای اقتصادی و تحریمها مردم ایران را خسته کرده باشد و در نتیجه، توده ملت پشت نظام را در پیگیری آرمانها و مطالبات خالی کنند و در نهایت مسئولان جمهوری اسلامی وادار به سازش با غرب و تن دادن به زیاده‌خواهیهای آنان شوند.

گرچه انتخابات ریاست جمهوری در ایران برگزار می‌شود اما آثار و تبعات آن جهانی است. حضور گسترده مردم در انتخابات و انتخاب فردی هم‌نوا با جبهه جهانی مقاومت می‌تواند روند صدور انقلاب اسلامی را پرشتاب‌تر سازد و همگرایی بیشتر جوامع مسلمان را در پی داشته باشد. آن هم در زمانی که وقوع بیداری اسلامی شرایط را از هر زمانی برای ظهور ابرقدرتی جدید به نام جهان اسلام مهیاتر ساخته است. اکنون زمان جنگ اراده‌هاست. اگر ملت ایران در انتخابات ریاست جمهوری با اراده‌ای مستحکم بر مسیری که تاکنون طی نموده‌اند صحّه بگذارند، بی‌شک نیروی آزاد شده از این حماسه، مرزها را درخواهد نوردید و معرفی الگوی پیشرفت بر پایه عدالت اسلامی به دیگر ملل مسلمان، شکلی دیگر خواهد یافت.

اقتضائات امروز، فردی را برای ریاست جمهوری ایران می‌طلبد که ضمن اعتماد به نفس و شجاعتی برخاسته از ایمان به وعده‌های الهی، جایگاه واقعی و قدرتمند ایران را باور داشته باشد، شأن ملت بزرگ ایران را بشناسد و بر اساس آن قدم در راه ارتقاء روزافزون جایگاه بین‌المللی ایران بگذارد. نه آنکه مرعوب هیاهوی بوقچی‌های تبلیغاتی غرب شود و عزت و عظمتی را که با رشادتها و مجاهدتهای فراوان به دست آمده، به تشری از دست بنهد.

این یادداشت پیش از این در پایگاه ۱۸ ساله‌ها منتشر شده است.