ما خیلی باحالیم! خیلی! اصلاً معرکه‌ایم؛ بی‌نظیریم. چرا!؟ می‌گویم.

شانزده، هفده سال، بیست سال پیش اگر می‌رفتید «تپل‌محله» مشهد، مواجه می‌شدید با جایی که به معنای واقعی محله بود و زندگی در آن جریان داشت؛ زنده و پویا با همه مؤلفه‌های یک محله.

اما حالا اگر به «تپل‌محله» سری بزنید، مثل جایی است که قوم مغول بدان حمله و آنجا را بعد از غارت تبدیل به ویرانه‌ای کرده باشد؛ خرابه‌ای هول‌انگیز و رها.

حالا خیابانی از دل این ویرانه عبور می‌کند که دو طرفش را ساختمان‌های بلند احاطه کرده است و شهرداری مشهد از میان ریشه‌یابی‌های موجود برای عبارت «تپل‌محله» یکی را برگزیده و نام «شارستان ته‌پل‌محله» را بر این جنگل آهن و بتن نهاده است. به‌به! آفرین بر این همه هویت‌دوستی! احیا شد هویت قدیمی این محله تاریخی!

شارستان ته‌پل‌محله

ما خیلی باحالیم! خیلی!

یک محله مهم و باهویت تاریخی کهن را از همه چیزش خالی می‌کنیم، ذبحش می‌کنیم و روحش را می‌ستانیم، ویرانش می‌کنیم و بعد پز خاطره‌بازی می‌گیریم و خیابانی را که از آنجا می‌گذرد، به یاد آن مرحوم نامگذاری می‌کنیم. این احمقانه‌ترین کاری است که شهرداری‌چی‌های ما می‌توانستند انجام دهند. مسخره است؛ دهن‌کجی به هویت محله و تمام ساکنان مظلوم و به‌زور رانده‌شده آن و علاقه‌مندان به هویت مشهد.

نهادی که یکی از هویت‌ستیزترین عملکردها را داشته، می‌شود مدعی هویت و احیای آن. مضحکه‌ای تلخ.

در این جنایت حماقت‌بار (یا شاید هم خیانت‌بار) خیلی‌ها شریک‌اند. کسانی که سال‌ها پیش در سطح شهر و استان و کشور چنین طرحی برای بافت پیرامونی حرم مطهر رضوی ریختند، تا مدیران و مسئولانی که اکنون در برابر تلاش‌ها و امیدها برای تغییر این رویه مقاومت می‌کنند.

صفحه اول نامه مربوط به تذگرات رهبر انقلاب

صفحه اول نامه مربوط به تذگرات رهبر انقلاب

عجیب آنکه از سال ۸۶ که رهبر انقلاب تذکرات بسیار مهم و جدی را نسبت به اتفاقات پیرامون حرم مطرح کردند، در این رویه غلط هیچ تغییری رخ نمی‌دهد. و عجیب‌تر آنکه در این سال‌های بعد از تذکر رهبری، شهرداران مشهد از بنی‌هاشمی با سابقه جهادگری متعلق به جریان راست و پژمان جانباز ظاهراً اصولگرا و مرتضوی پایداری‌چی گرفته تا تقی‌زاده خامسی تکنوکرات اصلاح‌طلب و کلایی جوان اعتدالی، همه و همه این طرح را چونان وحی مُنزَل پاس داشته‌اند.

و حالا در عین ناباوری، سردار سابق و نماینده فعلی مشهد یعنی شخصیت عجیبی به نام کریمی قدوسی نیز از آن دفاع می‌کند. یعنی کسی که هر جا میل سیاسی‌اش کشیده، خیلی راحت به نقل قول‌های خصوصی از رهبری استناد کرده است، در برابر این فاجعه مدیریتی و هویتی که تذکر صریح رهبری را به دنبال داشته نه تنها سکوت نمی‌کند، بلکه در جایگاه مدافعِ ادامه این جنایت، ظاهر می‌شود. اینجاست که معلوم می‌شود وقتی پای منافع شخصی یا رفاقتی یا سیاسی یا باندی یا سازمانی یا … در بین باشد، آدم‌هایی با عقاید و گفتمان‌های به‌ظاهر متفاوت و متعارض، گرد یک سفره جمع می‌شوند.

ما خیلی باحالیم! خیلی!

آن‌قدر که می‌توانیم به عنوان مضحکه در تاریخ به‌یادگار بمانیم.

پی‌نوشت: نسخه تلطیف‌شده این یادداشت پیش از این در خبرگزاری فارس منتشر شده است.